نسیان - جلد دوم
دریافت فایل
PDF Epub

نسیان - جلد دوم

خواندن بخشی از کتاب

درباره این کتاب

 یک مریضی هست به نام سندروم کتاب دوم، این‌طور که نویسنده می‌ترسد کتاب دومش به خوبی کتاب اولش نباشد، بگذریم از این که مرضی به نام سندروم کتاب اول هم هست که اصلاً نویسنده می‌ترسد کتاب بنویسد چون منتظر است شاهکار خلق کند و گاه این انتظار تا آخر عمر نویسنده ادامه دارد. خلاصه این که من از ترس سندروم کتاب دوم، کتاب اولم را کش دادم تا جلد دوم و البته تا کجا و تا چندش فعلاً بماند. و... و همین دیگر، چی بگویم؟


توضیحات ناشر

این کتاب جلد دوم کتاب نسیان است که نشر نوگام سال ۲۰۱۳ منتشر کرد. این کتاب با استقبال بی‌نظیری مواجه شد و خوانندگان بی‌صبرانه در انتظار جلد بعدی کتاب بودند که وعده‌اش داده شده بود. راوی شخصیت رمانِ اول که زندگی دوره نوجوانی‌اش در دهه شصت ایران و در بحبوحه جنگ و موشک‌باران تهران می‌گذشت٬ در جلد دوم کتاب٬ بزرگ‌ شده و این‌بار درگیر روزمرگی‌های زندگی زناشویی، کار و مادر بودن است. راوی داستان در رمان دوم هم‌چنان سرگشتگی‌های خودش را دارد. کسالت زندگی خانوادگی و روزمرگی و بچه‌داری تاب و توان‌اش را بریده. او حالا اتفاقات و ماجراهای تازه‌ای را پشت سر می‌گذارد که خواننده‌ را به دنبال خود می‌کشاند.

دانلود جلد اول

 

این کتاب در تاریخ ۴ فروردین ۱۳۹۵ (۲۳ مارس ۲۰۱۶) منتشر شده است.

نظر شما درباره کتاب:

نظر شما ثبت شد و پس از بررسی مدیریت سایت منتشر خواهد شد.

  • آناهیتا

    حقیقتا بی صبرانه منتظر جلد دوم این کتاب بودم ...
    2 مارس 2016، ساعت 17:20 پاسخ
    • دکتر یاشار

      جلد اول این کتاب خوب بود و روان نوشته شده بود ولی جلد دوم اسفناک بود از هر لحاظ اصلا مشخص نیست شخصیت قهرمان چشه؟ بیمار روحی روانیه؟ مریضه اختلال شخصیتی است؟ واقعا اصلا هیچ دلیلی برای کارهاش نیست برای خیانت کردنش برای غرغرهاش و کلا واقعا مزخرف!!!!! کاش جلد دوم را نمینوشتش خراب کرد بدجور ام خراب کرد
      15 ژانویه 2021، ساعت 0:01 پاسخ
  • ساقه

    جلد اول رو واقعا دوست داشتم. خوشحالم که میتونم ادامه ش رو بخونم. راستش فکر می کردم نویسنده دیگه ناامید شده و جلد دومی در کار نیست :) خسته نباشید خانم گل محمدی. آفرین به شما.
    4 مارس 2016، ساعت 12:44 پاسخ
  • بابک

    بهترین کتابی که در نوگام خواندم. با تشکر از خانم شهناز گل‌محمدی
    15 مارس 2016، ساعت 14:59 پاسخ
    • گلمحمدی

      ممنون از لطف و محبت همه دوستان
      16 مارس 2016، ساعت 4:58 پاسخ
  • nadiahadiyani

    ببخشید دیروز مهلت این کتاب تموم شده ولی نمیتونم دانلود کنم هنوز نوشته دانلود قسمتی از کتاب؟!!! بعد ما کمک مالی کردیم ولی هنوز زده 51 درصد؟ ؟!!! ببخشید میشه زودتر این کتاب رو برای دانلود بزارید؟ کی بیاییم دانلود کامل کنیم؟
    22 مارس 2016، ساعت 3:35 پاسخ
    • ویراستار نوگام

      سلامروزهای اول عید دفتر نوگام تعطیل بوده است. ابتدا باقی حمایت‌ها روی سایت اعمال می‌شود و بعد از آماده شدن کتاب، انتشار انجام می‌گیرد. تشکر از شما و حمایت مالی از کتاب.
      22 مارس 2016، ساعت 10:14 پاسخ
  • di di

    ای خداااا اخه من قربونتون بشم نشر نوگام جونم که این عیدی عالی رو به ما دادی اما اخه عشقم لینکی که گذاشتی که خرابه درستش کن دیگه دل برای ما نموند! سی روزه داریم هرروز سر میزنیم. الان در کمال ناامیدی اومدم و دیدم لینک گذاشتید ولی دانلود نشد و خرابه لینکش...! فردا هم میام واقعا دستتون طلاااااااااا
    23 مارس 2016، ساعت 21:01 پاسخ
    • ویراستار نوگام

      دوست عزیز سلامخوشحالم که از عیدی نوگام راضی هستید. لینک‌ها را چک کردیم و مشکلی ندارند. اگر می‌خواهید دوباره امتحان کنید و اگر مشکلی بود یک ایمیل به نوگام بزنید تا کتاب را برایتان ایمیل کنیم.نوگام
      24 مارس 2016، ساعت 10:06 پاسخ
  • سورنا

    نوگام عزیز سال نو بر شما مبارک باد. متاسفانه فایل پی دی اف قابلیت دانلود ندارد. من برایتان ایمیلم رو هم گذاشتم هرچند مطمئینم مشکل از سسیتم من نیست اگر چک کردید و لینک درست بود لطفا کتاب رو برایم ایمیل کنید تشکر میکنم اگر رسیدگی کنید مشتاق خواندن کتاب هستیم با احترام و امید بسیار
    24 مارس 2016، ساعت 12:45 پاسخ
  • اعظم

    سلام خانم گل محمدی. کتاب را یک نفس و در عرض دو روز خواندم. به رغم ساعات کاری و مشغله های روزمره. این روزها کتابی که این طور بکشاند آدم را، غنیمتی است! و بابت لذت خوانش این داستان توب از شما ممنونم. با اینکه مدت زیادی از خواندن جلد اول کتاب می گذرد و جزئیات آن را به خاطر ندارم، اما زبان روایی داستان چه در مقایسه با کتاب اول و چه در طول داستان، مانند کودکی رشد کرد و بالغ شد. در کتاب اول هنوز قید و بندهایی بود و نویسنده انگار با شرم از احساسات و از گذشته خود حرف می زد اما در کتاب دوم این حجاب ها دریده شده بود و زن به تماشای عریانی خود نشسته بود. این کتاب من را به یاد بازی گلشیفته فراهانی در فیلم سنگ صبور انداخت. زن و خود بازیگر به زعم من) گلشیفته فراهانی) در طول فیلم بزرگ شدند، جان گرفتند و بالغ شدند. تولد کاوه و جریان زندگی پس از آن با آن که عجولانه و مختصر بود ولی با این حال آزاردهنده نبود. و انتهای داستان شوک آور و چکش وار بود. ضربه ای بر سر خواننده تا برای مدتی گیج و منگ باشد و حسی توام با رنج، غم، لذت و احساسات درهم دیگر داشته باشد. تا برای مدتی کنار خیابان، حین شستن ظرفها، وقت و بی وقت لب بگزد و به شهناز و پسرهایش فکر کند....
    25 مارس 2016، ساعت 11:52 پاسخ
  • مهتاب

    بسیار عالی بود خانوم گل محمدی.واقعا ممنون.به نظرم یه جاهایی از کتاب به لحاظ ویراستاری نیاز به بررسی دوباره داره. ولی مثل همیشه شخصیت پردازی ها عالی بودن.کاملا ادم رو تو حال و هوای اون روزای نویسنده قرار دادین و باعث شدبن خواننده همراتون بخنده،دس بندازه،کفری شه و گریه کنه.خیلی لذت بردم.مرسی☺
    26 مارس 2016، ساعت 9:00 پاسخ
  • فاتی

    سلام خانوم گل محمدی...من قلمتون را خیلی خیلی دوست دارم...من مشتاق نوشته های بعدی شما هستم. میدونم اینها را کسی فقط کسی میتونه بنویسه که زندگی کرده باشه اما هی تو دلم میگم کاش اینا را زندگی نکرده باشین... من و هزاران نفر دیگه صمیمانه قلبمون با شماست و امیدوارم که دستان هنرمندتون رنگی از مهر به زندگیتون ببخشه... یکی از دوستداران کوچک شما
    28 مارس 2016، ساعت 17:25 پاسخ
  • samane

    سلام کتاب نسیان رو خوندم. جلد 2!و خیلی لذت بردم. خیلی روان می نویسی. خیلی روان تر از چیزی که تو وبلاگت میخونم و نوشته های پلاست حتی! تو جلد اول خیلی سعی داشتی نشون بدی که شهنار منفعل رفتار می کنه و من اعتقاد داشتم منفعل نیست و در نهایت حرف خودش رو پیش می بره. ولی این شهناز واقعا منفعل شده! خیلی وقتا فقط نشسته به تماشا و دیگران هر کاری خواستن کردن باهاش. با خودش و زندگیش. البته اینم هست که شهناز خیلی خیلی کم سن و ساله. آروم آروم فکرش رو رشد دادی و بزرگش کردی و آروم آروم از انفعال داشت در می اومد به نظرم. خیلی خوب این فضا رو نشون دادی.درگیری اطراف شهناز و آشفتگی آدم ها و محیط اطرافش خیلی خوب منتقل شده. خونه هایی که تو هیچ وقت توش نمی تونی کار خاصی انجام بدی چون فرصت نیست و وقتی از بیرون نگاه می کنی هیچ جریانی هم وجود نداره و انگار همه تو یه انفعال دسته جمعی شریکن با هم و همه هم مجبورن با این شیوه پیش برن. حوادث اطراف برای شهناز عین تیتر روزنامه ها می گذره و هیچ نقشی تو زندگیش نداره. نه که نداشته باشه این آدم درکی از این تاثیرات نداره انگار! تو دنیای خودش زندگی می کنه و هنوز فرصت بیرون اومدن از دنیای خودش رو پیدا نکرده. فرصت بیرون زدن و از بیرون نگاه کردن و به قول خودش دوست داشتن حتی. دوست داشتن خودش حتی!کاش این داستان ادامه داشته باشه. من از خوندنش واقعا لذت بردم. کتاب رو تیکه تیکه خوندم که زود تموم نشه! ولی خیلی از دوستان یه نفس خونده بودن و بعضیا لذت بردن و بعضیا هم از این همه انفعال و بلاهایی که سرش میاد حرص خورده بودن!خیلی زیاد ازت ممنونم که کتابت رو بهم معرفی کردی.منتظر کارهای بعدیت هستم. حیفه قلم روانت کم کار باشه!
    31 مارس 2016، ساعت 12:19 پاسخ
  • مارتا

    ببخشید این کتاب سرنوشت واقعی شهناز گلمحمدی بود؟ شوهرشون کشته شدن حالا چی به سر پسراشون میاد خیلی نگران شدم نوروزمون تلخ شد
    4 آوریل 2016، ساعت 15:08 پاسخ
  • علی بهار

    امید که مستدام و موفق باشیدوبلاگ Alibaba.blog.ir
    7 مه 2016، ساعت 15:59 پاسخ
  • الی

    http://elidiary.persianblog.ir/post/307/ معرفی رمان در وبلاگم
    19 مه 2016، ساعت 17:20 پاسخ
    • ویراستار نوگام

      ممنون دوست عزیز از این که وقت گذاشتید و رمان رو خوندید. بابت معرفی رمان هم از شما سپاسگزاریم.
      22 مه 2016، ساعت 15:49 پاسخ
    • شهناز گل‌محمدی

      ممنون الی عزیز
      26 مه 2016، ساعت 18:14 پاسخ
  • سحر

    شهناز جان، من جلد دوم رو خوندم . أولاً كه خوشحالم كه جلد اول اين رمان اين همه طرفدار پيدا كرد و به حق ديده شد. ببين جلد دوم هم در مقايسه با بسياري آثار چاپ شده يك سر و گردن بالاتره اما متاسفانه ما كار رو با خودش هم مقايسه ميكنيم و خوب به نظرم جلد اول خيلي خيلي جذابيت روايي و ريتم بهتري داشت. حتماً ترسيم جهان يك دختر نوجوون متنوع تر از زنيه كه فضاش تنه به تنه ي خيلي رمان هاي محبوب اما تكراري دهه ي شهناز مي زنه ولي باز به نظرم يه نكته ي ديگه هم هست و اون پايبندي تو به يك جور واقع گرايي زياديه. ببين.. اون شخصيت رازي مي تونست كمي فضاي تكراري غرغرهاي شهناز رو بشكنه يا فاصله بندازه وسط ما با علي و خانواده ي. عجيب غريبش ولي تو در كمال خسّت عقب نگهش داشتي و مي فهمم اين خسّت چه قدر مهمه براي يك نويسنده اما اينجاي بخصوص به نظر من ضعف جلد دوم شده. حالا كه شنيدم اين رمان جلد سومي هم داره خواستم برات اينارو بنويسم چون انصافاً به خوبي تو نويسنده ي اين سن و اين نسلي واقعاً كم داريم. تو سرگذشت تلخي هم به استعدادت اضافه شده و من مطمئنم اينا همه يكسره واقعيته. و كاش بتوني كمي از واقعيت فاصله بگيري. كمي يعني اندازه ي همين اسمت كه حتماً مستعاره ولي خيلي به اين شخصيت رمان ميخوره. شايد بيشتر از اسم واقعي خودت! چاكريم
    25 ژوئیه 2016، ساعت 5:42 پاسخ
    • شهناز گل‌محمدی

      ما هم مخلص و ممنونیم
      31 ژوئیه 2016، ساعت 4:52 پاسخ
  • ZaRe

    رمان نسیان خیلی خوب و بسیار لذت بخش بود با تشکر از شما نویسنده گرامی و نشر نوگام بخاطر فرصتی که در اختیار ما قرار دادید...
    27 نوامبر 2016، ساعت 4:49 پاسخ
  • معصومه

    جلد دوم این کتاب کی میاد
    24 مه 2017، ساعت 9:51 پاسخ
    • نوگام

      این صفحه جلد دوم کتاب است و شما از بالای صفحه سمت راست با گزینه دریافت فایل می‌توانید فایل PDF یا EPUB کتاب را دریافت کنید.
      24 مه 2017، ساعت 13:56 پاسخ
  • مریم

    جلد اول خوب بود اما این جلد خوب هیچی نمیشه گفت جز اینکه نویسنده اگر زندگی واقعی خودش رو نوشته یک زن بیمار روانی و نامتعادل از لحاظ روحی هست که با داشتن شوهر خوب و یک زندگی عاشقانه لنگش رو براییک مرد همسن باباش باز میکنه و میگه بیا من رو بکن! چرا و به چه دلیلی؟ جز یک بیماری روانی حاد هیچ دلیل دیگه ای نداشت خیلی بیمزه و مسخره بود حیف از ایده جالبی که اینطور به لجن کشیده شد
    10 فوریه 2018، ساعت 19:32 پاسخ
  • نفس

    جلد اولو دوس داشتم ولی جلد دوم رو نه
    9 مه 2021، ساعت 8:42 پاسخ
  • ملیحه

    من در حال تموم کردن جلد دوم هستم و اصلا نمیتونم شهناز رو درک کنم چرا خیانت میکنه؟چرا انقدر بی تفاوته نسبت به همه چیز یه جورایی قدرنشناسه نسبت به چیزهایی که داره و این یکم اعصابمو بهم میریزه ممنون و خسته نباشید نویسنده عزیز
    10 فوریه 2022، ساعت 19:44 پاسخ

شهناز گل‌محمدی

متولد هزاروسيصدوپنجاه‌ويك هستم. نوشتن از خودم برايم خيلي سخت است، اصلاً دوست ندارم چيزي از خودم بگويم، نه براي اين كه به نظر مبهم و پيچيده بيايم، تنها از اين جهت كه آدمي كه مي‌نويسد، توي نوشته‌اش خودش را به قدر كفايت شناسانده، من ديگر چي دارم بگويم؟ جز اين كه مي‌خواستم نقاش بشوم، نشدم، چون سخت بود. اين شد كه نوشتم، همان چيزهايي را كه دوست داشتم، نقاشي كنم. اگر نقاش مي‌شدم، صبح تا شب زنان عريان را مي‌كشيدم.
بیشتر بخوانید