۹ توصیه برای تمام کردن رمانتان
توصیه نوشتن
این مطلب را نویسندهای نوشته که صاحب دو کتاب است. نوشتن اولین رماناش ۱۶ سال طول کشیده و دومین رماناش را ظرف ۱۸ ماه نوشته است. خودش نمیداند چهطور نوشتن کتاب اول اینقدر طول کشیده و کتاب دوم را در مدت کوتاهتری نوشته. او همه آن چیزهایی را که برای تمام کردن رمانی به نظرش رسیده، در ۹ قانون خلاصه کرده است که میتوانید آنها را بخوانید.
۱. برای نوشتن رمان احتیاج به مدرک دانشگاهی ندارید.
۲. چاپ کردن کتاب مسابقه دو نیست. مهم نیست که شما کتابتان را در چند سالگی منتشر میکنید. موضوع این است که این مسئله در اصلِ کتابی که نوشتهاید تغییری ایجاد نمیکند. چاپ کردن کتاب در سن بالاتر حتی مزیت خودش را هم دارد. چون وقتی در سنهای بالاتر این کار را میکنید، این که شما نویسندهاید و کتابتان چاپ شده، شخصیت و هویت شما را نمیسازد، چون شما پیش از این خودتان را شناختهاید و میدانید حس و حالتان در زندگی چیست.
۳. لازم نیست هر روز بنویسید تا فکر کنید نویسندهاید. البته بهتر است که این کار را بکنید، اما «نوشتن» حتما معناش این نیست که هر روز پشت کامپیوترتان بنشینید. مهمترین نکته نوشتن خلق شخصیتها است، یعنی خلق همه آدمهای دنیای شما که ممکن است وقتهایی سراغتان بیاید که سرگرم کار دیگری هستید.
۴. تنها فرق میان نویسنده خوبی که کتاباش چاپ شده با نویسنده خوبی که کتاباش چاپ نشده این است که او کتاباش را تمام کرده است. موضوع این است که هر چهقدر هم بااستعداد باشید، اما اگر کتابی را که مشغول نوشتناش هستید، تمام نکنید، هیچکس نمیتواند کتابتان را بخواند.
۵. بچه داشتن یا شغل دیگری داشتن دلیل بر ناتمام گذاشتن کتاب نیست. موضوع این است که ممکن است نوشتن کتابتان سالها یا یک دهه طول بکشد، اما باید جایی نوشتناش را تمام کنید.
۶. راههایی وجود دارد برای این که فرآیند نوشتن را عملی کنید. ناشری میگفت که اگر نویسندهای دو هزار کلمه در هفته بنویسد و مثلا پنج هزار کلمه در ماه میتواند کتاباش را در طول یک سال منتشر کتد. حالا میشود این اعداد را کمی اینور و آنور کرد. مثلا یک هفته کمتر نوشت یا بیشتر. ولی بر همین اساس میشود در طول سال ۸۰ هزار کلمه نوشت یا حجمی که برای دستنویس اول لازم است. نوشتن رمان کار سختی است. خلق شخصیتها، مکان، موضوع اصلی و چشماندازهای داستان. اما گاهی اگر به شکل عدد به رمان نگاه کنیم، شاید کار سادهتر بهنظر برسد.
۷. از شغلتان استعفا ندهید. اول این که دلیل مهمی وجود دارد: پول. هیچوقت نباید خودتان را در جایگاهی قرار دهید که به پولی که از راه نوشتن بهدست میآورید، وابسته باشید. این نکته روی همه چیز شما تاثیر میگذارد. روی کار نوشتنتان، روی تصمیمهایی که درباره کارتان میگیرید، روی ریتمی که برای نوشتن کارتان در نظر گرفتهاید. اما نکته دیگری هم در این ماجرا وجود دارد. نوشتن کاری است که در فضای بسته صورت میگیرد. وقتی شما شغل دیگری دارید، این باعث میشود با آدمهای دیگر در تماس باشید و هر روز به این توجه کنید که آدمهای دیگر به چه چیزهایی فکر میکنند. بابت چه چیزهایی نگران میشوند، چه جوری حرف میزنند، چه جوری زندگی میکنند. درست است که وقتی شغل دفتری نداشته باشید، میتوانید همه اینها را در ذهنتان تصور کنید، اما بودن در فضای یک دفتر باعث میشود با مسائل انسانی چشم در چشم شوید.
۸. حواستان باشد که چه آدمهایی دوروبرتان واقعا به کار شما علاقهمندند و چه کسانی فقط از روی ادب از شما سوال میکنند. گوش دادن به حرفهایی که نویسندهها درباره کتابشان میزنند، گاهی وقتها خیلی حوصلهسربر است. بیشتر افراد خانواده و فامیل و دوست و آشنا دنبال شنیدن پیشرفت رمان شما نیستند، بنابراین به این قضیه احترام بگذارید.
۹. برای نوشتن رمان فقط یک راه وجود ندارد و خب این یعنی این که احتمالا همه این چیزهایی را که این جا نوشته شده نادیده بگیرید. ممکن است با گروهی از دوستانتان بنویسید یا فقط با یک نفر یا خودتان تنها. ممکن است کل روز را بنویسید یا در فرصتهای ۱۵ دقیقهای آخر هفته یا بعد از کار. شاید دوست داشته باشید نویسندههای دیگر را در توییتر دنبال کنید یا این که سروکلهتان در شبکههای اجتماعی پیدا نشود. ما به نوشتن کتاب به شکل یک فرآیند نگاه میکنیم، اما فرآیند هم این حس را به ذهن متبادر میکند که باید یک برنامه مشخص وجود داشته باشد؛ برنامهای که از آن تبعیت کرد، نقشهای که نویسنده را هدایت کند. اما اگر این مسئله واقعیت داشت، مطمئنا کسی پیدا میشد و راه حل پولسازی برایش پیشنهاد میکرد که همه میتوانستند آن را خریداری کنند. اما در این باره فقط حس و گمان است که وجود دارد. آنچه مهم است این است که میتوان امیدوار بود و باید امید داشت.
آنچه میخوانید بازنویسی و ترجمه این مطلب است.
۹ توصیه برای تمام کردن رمانتان:
سیدعلی عربی
زیباترین و پختهترین حرفهایی که در این مورد میشد نوشت و خواند.شاید میبایست این جملات را با آب طلا نوشت.