آیا سرویسهای اشتراکی به کار کتابها هم میآیند؟
نشر الکترونیک
سیستمهای اشتراکی ماهانه «هر چهقدر میتوانی استفاده کن» در حال حاضر مهمترین جریان حوزه موسیقی، تلویزیون و فیلم است. آیا این سیستم برای کتابهای الکترونیکی هم میتواند همینقدر محبوب شود؟
با کار جدیدی که اویستر، شرکت نیویورکی سیستم اشتراک کتاب، بهتازگی انجام داده، کمی در مورد این موضوع شک و شبهه وجود دارد.
بهتازگی این سایت به بخش اشتراک ۱۰ دلاری ماهانه خود، یک کتابفروشی آنلاین هم اضافه کرده که هر کاربری که دوست داشته باشد میتواند از آن جا کتاب خریداری کند.
سیستمهای اشتراک کتابهای الکترونیکی در مراحل اولیه رشد خودش بهسر میبرد. از یک طرف، درست مثل سیستم اشتراک موسیقی که اوایل سالهای ۲۰۰۰ راه افتاد، این شکل کتابخوانی هم شیوه کاملا جدیدی است و از طرف دیگر، ناشران بزرگ برخلاف شرکتهای بزرگ موسیقی کمتر از این شیوه اشتراکی استقبال کردهاند.
سیستم اشتراک موسیقی زمانی پا به عرصه وجود گذاشت که موسیقی دیجیتالی تازه پا گرفته بود. دو سرویس این خدمات را ارائه میکردند که هر کدامشان، از پنج شرکت بزرگ تهیهکننده موسیقی، آثار سه شرکت را در سیستم خود داشتند و کمتر از یک سال طول کشید تا شیوه «درخواست موسیقی به وقت نیاز» همه شرکتهای بزرگ موسیقی را جذب چنین فعالیتی کند.
سیستم «درخواست ویدیو به وقت نیاز» داستان کاملا متفاوتی داشت. نتفلیکس کار خود را در سال ۲۰۰۷ با فهرست محدودی از فیلمهایی آغاز کرد که تولید شرکتهای بزرگ فیلمسازی نبودند. پنج سال طول کشید تا نتفلیکس بتواند فیلمهای شرکتهای بزرگ فیلمسازی را عرضه کند. حتی الان هم از نتفلیکس به خاطر نداشتن فهرست پر و پیمانی از فیلمها انتقاد میشود.
بهنظر میرسد که سیستم اشتراکی کتابهای الکترونیک بیشتر از سیستمهای ویدیویی خط میگیرد تا سیستمهای اشتراکی موسیقی. در حال حاضر، سه سرویس اشتراکی در بازار برای کتابهای الکترونیکی وجود دارد: اویستر، اسکریبد و آمازون. اسکریبد و اویستر هر دو عناوینی از سه تا از پنج تا انتشاراتی معروف آمریکا را دارند (هارپر کالینز، مکمیلان و سایموناندشوستر) و البته آنها هم شامل کتابهایی میشوند که یک سال از تاریخ انتشارشان گذشته است. سیستم اشتراک کتاب آمازون که هیچ عنوان کتابی از ناشران بزرگ ندارد.
اسکریبد نسبت به اویستر قدیمیتر است. در سال ۲۰۰۷ با این شعار شروع به کار کرد که «یوتیوبی برای انتشار مطالب» است و در سال ۲۰۰۹ هم فروشگاهی به سیستماش اضافه کرد که همه میتوانستند هر جور مطلبی را که تولید میکنند برای فروش در این سایت بگذارند. بهعلاوه، همان موقع اسکریبد شروع کرد به جذب ناشران، از جمله انتشاراتی سایموناندشوستر و سیستم اشتراکاش را در سال ۲۰۱۳ درست چند هفته بعد از راه افتادن اویستر با حمایت انتشاراتی هارپر کالینز عرضه کرد. اسکریبد میگوید که سیستم اشتراک کتاباش از فروشگاهاش محبوبتر است.
کتابفروشی الکترونیکی اویستر از هر پنج ناشر اصلی آمریکا کتاب میفروشد، همینطور از صدها ناشر کوچکتر. پس چرا اویستر سیستم سنتی فروش کتاب را به کارش اضافه کرده است؟ آیا سیستم اشتراکی کتاب اویستر آن اندازه که موسساناش انتظار داشتهاند رشد نکرده؟
هیچ کدام از این شرکتها تعداد مشترکان خود را اعلام نمیکنند و در واقع هنوز نتیجهگیری خیلی زود است. خیلی مهم است که در نظر داشته باشیم ناشران بزرگ درست مثل استودیوهای فیلمسازی در مواجهه با این مسئله عمل میکنند، نه مثل شرکتهای تولید موسیقی. ناشران بزرگ درگیر آن شیوهای از ارائه کتاب هستند که اول کتاب را با قیمت زیاد و جلد گالینگور عرضه میکنند و بعد از چند ماه به سراغ چاپ جلد مقوایی ارزانتر کتاب میروند.
موضوع این است که ناشران بزرگ منتظر میمانند تا سرویسهای اشتراک کتاب با کتابها و کتابفروشیهای مستقل کار خود را شروع کنند و بعد وارد گود میشوند. این مسئله در مورد اسکریبد کاملا صدق پیدا میکند، چون وقتی انتشارات هارپر کالینز به سراغاش رفت که دیگر ۸۰ میلیون بازدیدکننده داشت.
حالا باید دید آیا کاربران از این شیوه اشتراکی استقبال میکنند یا نه و روشن است که جمعیت اینترنتی نشان داده که در مورد موسیقی این مدل اشتراکی کاملا جواب میدهد.
مسئله این جا است شرایط فروش کتاب کاغذی در شکل سنتی آن -برخلاف فروش موسیقی به شکل سیدی- کاملا ثبات دارد و این نشان میدهد که خوانندهها با شیوه اشتراک کتاب ارتباط برقرار نکردهاند یا دستکم هنوز این اتفاق نیفتاده است.
چهقدر طول میکشد تا ما از این موضوع اطمینان حاصل کنیم؟ با این که شرکتهای بزرگ موسیقی همگی در سال ۲۰۰۲ از سیستم اشتراکی موسیقی حمایت کردند، تا سال ۲۰۰۹ طول کشید تا این روش بین کاربران به جایگاه درخور خودش دست پیدا کند. بخشی از این مشکل بهخاطر نبود سرعت قابلاطمینان اینترنت در گوشیهای هوشمند بود که تنها راهکار دانلود کردن را پیش روی کاربران قرار میداد. اما مشکل دیگر، جدید بودن این روش بود.
نکته این است که صنعت نشر کتاب باید سالها وقت و صدها میلیون دلار صرف کند تا کتابخوانها را درباره سیستم اشتراکی کتابهای الکترونیک آموزش دهد و کاری کند که آنها از این سیستم خوششان بیاید.
آنچه خواندید، بازنویسی و ترجمه این مطلب است.
آیا سرویسهای اشتراکی به کار کتابها هم میآیند؟: