آیا نویسنده-ناشرها دیگر بالغ شدهاند؟
نویسنده-ناشرها
زمانی که نویسنده رمان اروتیک «پنجاه طیف خاکستری» رماناش را خودش چاپ کرد، این رمان نتوانسته بود توجه هیچ ناشر سنتی را به خودش جلب کند. حالا که چند سال از چاپ این کتاب گذشته و بیش از ۱۲۵ میلیون نسخه از آن در جهان فروش رفته، موفقیت کتاب تبدیل به فانتزی خیلی از نویسندهها شده است.
یکی از موسسان شرکت Whitefox که به نویسنده-ناشرها کمک میکند تا کتابهایشان را روی پلتفرمهایی مثل آمازون کیندل، گوگل پلی، اپلز آیبوکز و کوبو چاپ کنند میگوید: «بهخاطر انقلاب دیجیتالی فضا دموکراتیزه شده. اینجوری تقریبا هر نویسندهای در فرآیند نشر انگار صاحب نشر خودش است.»
در این رقابت، نویسنده-ناشرها برای این که بیشتر دیده شوند، ثابت کردهاند اهل ریسک کردن هستند.
وقتی فیلم «مریخی» نوشته اندی ویر روی پرده سینماها آمد، جزءِ پرفروشترین فیلمها شد. اندی ویر داستانی را که فیلم از روی آن ساخته شد، فصل به فصل روی وبلاگاش مجانی منتشر میکرد. بعد از نمایش فیلم، کتاب موفقیت بزرگی کسب کرد و نسخههای شنیداری، الکترونیکی و سنتی آن هم منتشر و وارد بازار شد.
موسس شرکت وایتفاکس میگوید: «تا چند سال پیش، رویه خصمانهای میان ناشران سنتی و نویسنده-ناشرها برقرار بود، اما این رویه این روزها بهطرز چشمگیری تغییر کرده است.»
او میگوید، ارزش شبکههای اجتماعی بهتازگی برای ناشران سنتی روشن شده است و آنها دیگر میدانند لازم نیست برای پیدا کردن خوانندههای بیشتر هزینههای گزافی خرج تبلیغات کنند.
مثلا مارک داسون کتابهایش روی وبسایت و صفحه فیسبوکاش مجانی در اختیار خوانندهها میگذارد و صفحهای درست کرده به اسم «گروه خوانندگان» و گفتوگوهای آنلایناش با خوانندههای کتابهایش باعث شده ارتباط نزدیکتری با آنها برقرار کند و آنها را تشویق کند که برای خواندن دنباله تریلرهایی که مینویسد باز هم به سراغ کتابهایش بروند.
اما اگر نویسندهها فقط به دنبال خواننده نباشند و بخواهند از این راه پول هم دربیاورند چه؟
اُورنا راس، موسس شرکت The Alliance of Independent Authors معتقد است کار سخت نویسند-ناشر بودن پاداش خودش را دارد. او میگوید: «در گذشته، ناشران سنتی حدود ۱۰ درصد از درآمد پشت جلد را به نویسندهها میدادند و از آن جایی که این مسیر تنها مسیر نویسندهها برای انتشار بود، قراردادهای سفت و سختی را با نویسندهها امضا میشد.»
در حال حاضر، کیندل ۷۰ درصد از حق فروش کتابها را به نویسندهها برمیگرداند. به این ترتیب، نویسندهها میتوانند کپی رایت کتاب را برای خودشان حفظ کنند و هر جایی که میخواهند قراردادی امضا کنند، کپی رایت شامل آن نمیشود و به خود آنها تعلق دارد.
در حال حاضر در آمریکا، نویسندههای مستقلی که کتابهایشان را بهصورت الکترونیکی منتشر میکنند، بیشتر از نویسندگانی درآمد دارند که پنج ناشر مهم آمریکا کتابهایشان را چاپ میکنند.
یکی از ویراستاران بوکسلرز مگزین میگوید: «نشر، وقتی درست کار میکند، دیگر کارش باید سرازیر کردن پول به سمت نویسندههایش باشد.»
۱۲ درصد از کل فروش کتابهای سایت آمازون در سراسر جهان در حال حاضر به نویسنده-ناشرها اختصاص دارد و این نشان میدهد در چشمانداز ادبی، نویسنده-ناشرها سهم عمدهای را به خودشان اختصاص دادهاند.
آنچه خواندید، بازنویسی و ترجمه این مطلب است.
آیا نویسنده-ناشرها دیگر بالغ شدهاند؟: