چطور دیالوگ بنویسیم
توصیه نوشتن
بهنظر خیلی از نویسندهها دیالوگ نوشتن کار سختی است، اما در واقع، نوشتن دیالوگ یکی از راحتترین کارها در داستاننویسی است. بههر حال، ما انسانها موجوداتی هستیم که کارمان حرف زدن است. مکالمههای مختلف روز و شبمان را فرا گرفته است و بیشتر ما وقتمان را صرف دیدن فیلم و تلویزیون میکنیم تا این که کتاب بخوانیم. نوشتن پیرنگهای پیچیده در رمان کاری بهمراتب سختتر از نوشتن دیالوگ در داستان است؛ چرا که طراحی پیرنگ برای رمان از آن دسته مهارتهایی است که در زندگی روزمره و زندگی واقعی ما حضور ندارد و از این جهت سختتر است. حوادثی که در زندگی ما اتفاق میافتند، تداوم دقیق چندانی ندارند و بخش عمدهای از زندگی ما پیش پا افتاده، غیرسمبلیک و اللهبختکی است.
این نکتهها را میتوانید بهکار ببندید تا دیالوگهای بهتری بنویسید:
۱. هر دیالوگی را که مینویسید، با صدای بلند برای خودتان بخوانید، اگر طبیعی بهنظر نرسید، پس طبیعی نیست. حواستان باشد که دیالوگ باید با متن رمان فرق داشته باشد. یادتان باشد که آدمهای کمی هستند که جملهها را کامل بهزبان بیاورند.
۲. اطلاعات بیش از حد در یک دیالوگ نریزید. در زندگی عادی، ما همیشه نمیتوانیم از خلال دیالوگها بگوییم چه خبر است.
۳. از شر دیالوگهایی که به داستانتان یا به شخصیت داستان چیزی اضافه نمیکند و کمکی به پیرنگ داستانتان نمیکند خلاص شوید.
۴. از اصواتی شبیه «هوم»، «اووم» و شبیه به آنها استفاده نکنید. درست است که این اصوات وجود دارند، اما در یک متن ادبی کمی کارتونی بهنظر میرسند. بهجاش میتوانید از سه نقطه استفاده کنید که نشان بدهید جایی مکث کردهاید یا از چیزی مطمئن نیستید. سه نقطهها در ضمن میتوانند در آغاز یا پایان دیالوگ هم استفاده شوند، مثلا وقتی یکی از شخصیتها مشغول حرف زدن است و همچنان میخواهد به حرف زدناش ادامه بدهد. اینطوری نشان میدهید که شخصیتهای دیگری هم در کار هستند.
۵. برای این که نشان بدهید دیالوگها جایی قطع شدهاند از خط تیره استفاده کنید.
۶. اگر شخصیتتان لهجه خاصی دارد، متنتان را بهشکلی که شخصیتتان حرف میزند ننویسید. بیشتر سعی کنید با تکیهکلامها یا عباراتهایی که این افراد در زبانشان بهکار میبرند، این لهجه را نشان دهید.
۷. نگران این نباشید که دیالوگها بینتیجه بمانند، میان زمین و آسمان رها شوند و شما بروید سراغ صحنه بعدی.
۸. از علامت تعجب فقط وقتهایی استفاده کنید که واقعا اتفاق تکاندهندهای افتاده باشد. هرگز وقت تعریف کردن جوکی از آن استفاده نکنید که قاتل جوک است و همه مزه جوک را از بین میبرد.
۹. استفاده از «او گفت» را باید به حداقل برسانید، اینها دیالوگ را کند میکنند. از عباراتهای پر طمطراق معادلِ «گفتن» هم استفاده نکنید، زیادی آماتوری است.
۱۰. وقتی مینویسید، «او گفت» در کنارش از قیدی استفاده نکنید. مثلا، او تهدیدکنان گفت: «اگه بهام نزدیک شی، چاقوم رو درمیآرم.» سعی کنید این تهدید را در دیالوگتان نشان بدهید.
دیالوگها واقعا در داستان مهماند. به ما کمک میکنند شخصیتهای داستان را بشناسیم، فضا را برایمان تعریف میکنند، بهترین راهند برای این که پیرنگ داستان را بهجای توصیف کردن نشانمان بدهند. در ضمن، فضای متن رمان را میشکنند. اگر احساس کردید دیالوگ کم آوردهاید، به حرفهای دور و بریهایتان در فضاهای عمومی گوش بدهید. همین دیالوگهایی را که شنیدهاید، روی کاغذ بیاورید، فقط یادتان باشد وقتی این دیالوگها را مینویسید، حال و هوای دنیای واقعی را هم به آنها وارد کنید. و البته که بهترین کار برای یاد گرفتن دیالوگنویسی، خواندن و خواندن و خواندن است…
آنچه خواندید بازنویسی و ترجمه این مطلب است.
چطور دیالوگ بنویسیم:
Elina_tarash
سلام و خیلی ممنون از متن خوبتون. ولی من یه سوالی دارم که اگه از گفت استفاده نکنیم پس از چه کلمه ای استفاده کنیم؟منیژه لطفیانی
خوب بود