بازگشت به آرشیو

اگر می‌خواهید زبان دیگری یاد بگیرید، داستان بخوانید

13 سپتامبر 2016، ساعت 9:20

متفرقه

یکی از بهترین کارها برای یاد گرفتن زبان این است که رمان و داستان و کتاب‌های ادبی خواند. اما نکته این است که برای شروع باید سراغ چه کتاب‌هایی رفت. نویسنده این مطلب که کتابداری در ساوت لیک سیتی آمریکا است از تجربه‌های خودش برای یاد گرفتن زبان‌های دیگر نوشته و این که چه داستان‌هایی بیشترین کمک را برای یادگیری به او کرده‌اند. به‌نظر می‌رسد تجربه‌های او می‌تواند در یادگیری زبان جدید به همه خواننده‌ها کمک کند. آنچه می‌خوانید، بازنویسی و ترجمه یادداشتی است که این نویسنده برای سایت بوک رایِت نوشته است.

«من کارشناس زبان نیستم. فرانسه و اسپانیایی را خوب می‌خوانم و می‌نویسم، ایتالیایی‌ام معمولی است و زبان آلمانی‌ام چندان تعریفی ندارد. اما یاد گرفتن هر زبان جدیدی واقعا برای‌ام هیجان‌انگیز است و کتاب‌ها همیشه نقش اساسی برای یادگیری زبان برای‌ام داشته‌اند.

نوشتن این مطلب هم برای همین است که بگویم کتاب خواندن چه‌قدر در یادگیری زبان به من کمک کرده است. البته کتاب خواندن کمک نمی‌کند شما زبانی را خوب حرف بزنید. یعنی این که فکر کنید «سرخ و سفید»‌ استاندال را بخوانید و بعد مثل بلبل فرانسوی حرف بزنید. همچین ادعایی صحت ندارد.

من اسپانیایی را در یک مدرسه مذهبی اسپانیایی یاد گرفتم. موضوع این است که همه آن تعالیم مذهبی از یادم رفت، اما عشق به یاد گرفتن زبان در من باقی ماند. برای همین شروع کردم به خواندن. این‌ها کتاب‌هایی است که خواندن‌شان در یادگیری زبان به من کمک کرده‌اند:

 

۱. کتاب‌هایی را برای خواندن انتخاب کنید که با آن‌ها آشنا هستید، در واقع خیلی آشنا. حتی اگر دایره واژگان‌تان چندان وسیع نباشد، می‌توانید یواش یواش داستان «وینی خرسه» را بخوانید. احتمالا این شخصیت و داستان‌هایش را به‌قدر کافی می‌شناسید.

 

۲. بعد از این کتاب آرام‌آرام می‌توانید بروید سراغ «تار شارلوت». این داستان حدش بالاتر است، اما زبان‌اش هم‌چنان ساده است، البته بعضی جاها ساختار جملات‌اش کمی پیچیده می‌شود.

 

۳. وقتی حسابی با «تار شارلوت» اخت شدم و یادش گرفتم، رفتم سراغ کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» و «پینوکیو». یکی از بهترین نکته‌ها درباره آلیس و پینوکیو این است که شما در این داستان‌ها با واژه‌هایی روبه‌رو می‌شوید که هیچ جای دیگری آن‌ها را پیدا نمی‌کنید. نمی‌خواهم بگویم که وقتی به این کتاب‌ها رسیدم، سرعت یادگیری‌ام زیاد شد. فقط درست و حسابی وقت گذاشتم و سعی کردم تک‌تک جمله‌ها را درک کنم و بفهمم. یکی از اشکالات خواندن کتاب‌هایی که داستان‌شان را از قبل می‌دانید این است که راحت پیش می‌روید و فکر می‌کنید همه جمله‌های داستان را فهمیده‌اید، ولی این موضوع فقط به این خاطر است که شما داستان را از پیش می‌دانید.

 

۴. بعد از آلیس بروید سراغ «ماجراهای تام سایر».

 

۵. وقتی حسابی با کارهای سبک‌تر مارک تواین، نویسنده «ماجراهای تام سایر» اعتماد به‌نفس پیدا کردم، رفتم سراغ ژول ورن. زبان آثار این نویسنده پیچیده نیست، اما کتاب‌هایی مثل «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» و «سفر به اعماق زمین» واژه‌های علمی زیادی دارد که کلی به یادگیری کلمه‌های این حوزه به من کمک کرد، کلمه‌هایی که کمتر ممکن بود سراغ‌شان بروم.

 

۶. همین که از پس خواندن کارهای ژول ورن برآمدم، رفتم سراغ «کرت وانه‌گت». کارهای وانه‌گت اولین جایی در ادبیات بود که من با فلسفه و تفکر انتزاعی آشنا شدم. تا پیش از این، با خواندن داستان‌های مارک تواین و ژول ورن و با وجود این که اساس این کارها را تفکرات فلسفی عمیقی تشکیل می‌دهد، اما صرفا داستان‌شان برای‌ام اهمیت داشت. رمان‌های وانه‌گت بهترین جایی است که می‌توانید با مفاهیم فلسفی و عمیق آشنا بشوید، بدون این که مجبور باشید برای خواندن‌شان بروید سراغ کارهای «ولتر» یا «امبرتو اکو».

 

کتاب خواندن به زبان دیگر باعث می‌شود حواس‌مان را کاملا جمع کنیم تا بتوانیم مفاهیم را کاملا درک کنیم، بنابراین یکی از بهترین راه‌ها برای یاد گرفتن زبان همین است که برویم سراغ داستان خواندن.

اگر می‌خواهید زبان دیگری یاد بگیرید٬ داستان بخوانید:

نظر شما ثبت شد و پس از بررسی مدیریت سایت منتشر خواهد شد.

  • Shi.ab

    خيلي متشكرم از اين مطالب عالي و آموزنده
    16 سپتامبر 2016، ساعت 14:37 پاسخ
    • ویراستار نوگام

      ممنون که مطالب ما رو دنبال می‌کنید.
      19 سپتامبر 2016، ساعت 9:11 پاسخ
  • محمد

    جالب بود
    3 اکتبر 2016، ساعت 23:14 پاسخ