نویسندهها چطور کتابخانههایشان را میچینند؟
متفرقه
شما کتابهایتان را بر اساس حروف الفبا میچینید؟ از روی رنگ جلد؟ یا اصلا هیچ سیستم مشخصی ندارید؟ کسانی که کتابهای زیادی دارند اکثرا روشی برای چیدن کتابها انتخاب میکنند تا پیدا کردن کتابها برایشان راحت باشد. حالا فکر کنید صاحب این کتابها خودش یک نویسنده باشد. برای شما هم جالب است بدانید نویسندهها چطور کتابهایشان را در کتابخانه میچینند؟ پس حتما این مطلب را بخوانید.
سوزان زونتاگ در سال ۱۹۹۲ به روزنامه نیویورک تایمز گفته بود که کتابهایش را «برحسب موضوع، یا اگر آثار ادبی باشند، بر اساس زبان و به ترتیب زمان مرتب میکند...». ولی هیچوقت به ترتیب حروف الفبا نمیچید.
هانیا یاناگیهارا حدود ۱۲۰۰۰ جلد کتاب را در آپارتمان منهتناش نگه میدارد. البته، آنها را به ترتیب حروف الفبا مرتب میکند. او به روزنامه گاردین گفته: «هر کس کتابهایش را بر اساس رنگ بچیند یعنی واقعا محتوای کتابها برایش مهم نیست. من همیشه کتاب داشتهام و کلا کتاب جمع میکنم. از یک عنوان، چندین نسخه مختلف دارم تا بتوانم آنها را هدیه دهم. البته سعی میکنم هر چند سال یکبار یک پاکسازی انجام دهم.»
ژرژ پرک درباره این موضوع خیلی حرفها برای گفتن دارد که در مقالهاش «یادداشتهای کوتاه پیرامون هنر و چگونگی طبقهبندی کتابهای شخصی» که در سال ۱۹۷۸ به چاپ رسیده، به آن پرداخته:
راههای طبقهبندی کتابها:
به ترتیب حروف الفبا
بر اساس قاره یا کشور
بر اساس رنگ
بر اساس تاریخ اکتساب کتاب
بر اساس تاریخ انتشار کتاب
بر اساس طرح و قطع کتاب
بر اساس ژانر
بر اساس دورههای مهم تاریخ ادبیات
بر اساس زبان
بر اساس اولویت برای مطالعههای آتی
بر اساس نوع صحافی کتاب
بر اساس مجموعههای کتاب
هیچکدام از این طبقهبندیها به تنهایی رضایتبخش نیست. در عمل، هر کتابخانهای با استفاده از ترکیب چند نوع از این طبقهبندیها مرتب میشود که وزن نسبیشان، مقاومت در برابر تغییر، کهنگی و تداوم در آن، یک هویت خاص به هر کتابخانه می دهد.
ساموئل پیپس به دقت و وسواسی بودن نسبت به کتابخانه شخصیاش معروف بود. او مجموعه کتابهایش را دقیقا ۳۰۰۰ جلد نگه میداشت و آنها را بر اساس اندازهشان شمارهگذاری میکرد؛ شماره ۱ کوچکترین کتاب و ۳۰۰۰ بزرگترین.
الگرا گودمن کتابخانهاش دو ردیف قفسه دارد. او در مصاحبهای به به روزنامه تایمز گفته: «من کتابهایم را موضوعی بر اساس زمان منظم میکنم. پس، برای مثال، همهی کتابهای فلسفیام یکجا است که از زمان پیش از سقراط شروع میشود، و کتابهای ادبیام همه باهم هستند که از اشعار قدیمی انگلیس و نمایشنامههای معمایی شروع میشود. به هر حال، روش من این است. اما در عمل، کتابهایم همه جا در دو ردیف چیده شدهاند. من از آن دسته خوانندگان هستم که یک نسخه از آنچه را دارد میخرد ولی نمیتواند اصلی را پیدایش کند. وقتی آخرین فرزندم خواست به کالج برود، آنوقت کتابهایم را مرتب میکنم. شاید.»
کارن جوی فاولر هم یک سیستم مخصوص به خود دارد که هرگز کسی نمیتواند مانند آن را پیاده کند. او توضیح میدهد: «کتابها همه جای خانه پراکندهاند، بسیاری یک نوع نظم دارند و بسیاری نه. وقتی مرتب هستند، یک نظم مخصوص دارند که فقط برای من معنادار است و قاعدهاش به یک نوعی اجتماعی است. مثلا ریچارد باتلر و کریستوفر رو دوستان صمیمی هستند پس در کنار هم قرار میگیرند و کریستوفر با گوندا باند ازدواج کرده، پس کتابهای آنها هم کنار هم هستند. کتابهای جان کسل سمت دیگر ریچارد باتلر و از سمت دیگر کنار جیم کلی قرار دارد و الی آخر.
جیمز دیکی کتابخانه ۲۰ هزارجلدیاش را خیلی سفت و سخت بر اساس حروف الفبا میچیند. سال ۱۹۷۶، به روزنامه نیویورک تایمز گفت: «من از روی اسم کشور یا موضوع مرتب نمیکنم – من نویسندهمحور هستم. رابرت آردری موضوعهای مختلفی را در کتابهایش پوشش داده، از جانورشناسی گرفته تا علوم ماوراءطبیعی یا علوم سیاسی. همه آنچه که من نیاز دارم اسم «آردری» است؛ هرآنچه او نوشته را میگذارم کنار هم.»
شما چطور کتابهایتان را مرتب میکنید؟ آیا روش عجیب و غریب و مخصوصی دارید؟
این نوشته ترجمهی خلاصهای از این مطلب است.
نویسندهها چطور کتابخانههایشان را میچینند؟:
عرفان
من کلا ۲۰ جلد کتاب دارم 😭😭