یک کتاب یک پرونده - دروازههای «تمدن بزرگ»
یک کتاب، یک پرونده
۱
روحی شفیعی نویسنده، مترجم و فعال حقوق زنان ایرانی مقیم لندن است.
«دروازههای تمدن بزرگ» جدیدترین اثر اوست که نشر نوگام در سال ۲۰۲۳ منتشر کرده است.
از روحی شفیعی در مجموع ۱۲ کتاب منتشر شده. از جمله کتاب خاطرات «بوی خوش زعفران»، رمان تاریخی «قلبهای انار»، «برگزیده اشعار ژاله اصفهانی»، برگزیده اشعار شاعران ایرانی در مجموعهی «سرودهای عاشقانه»، و نیز دفتری با موضوع تاریخچهی حضور اجتماعی زنان به نام «زنان ایران یک قدم به جلو، دو قدم به عقب» به زبان انگلیسی و چندین ترجمهی اشعار فارسی به انگلیسی. خانم شفیعی مجموعهی شعری به زبان انگلیسی هم در دست انتشار دارد.
روحی شفیعی از دهه ۹۰ میلادی تا به امروز در رسانههای ایرانی و انگلیسی فعالانه مشکلات اجتماعی ایران به ویژه زنان را مطرح کرده است.
همچنین او از بنیانگذاران دو نهاد اجتماعی، تشکل ائتلاف بینالمللی علیه خشونت در ایران (ایکاوی) و کمپین توقف قتلهای ناموسی و مدیر انجمن قلم در تبعید انگلیس است.
۲
دربارهی کتاب «دروازههای تمدن بزرگ»
کتاب «دروازههای تمدن بزرگ» مجموعهی خاطرات حدود ۹۰ سال از زندگی فردی و اجتماعی انسان ایرانی است. بهانهی این روایت نه چندان کوتاه، پیدا کردن دفترچهی جلد قرمزی است که از مادر روحی شفیعی به یادگار مانده تا نویسنده را تشویق کند قفل از دهان بگشاید و راوی نهتنها زندگی خودش، بلکه زندگی مادرش، مادربزرگش، خالهاش، همکلاسیها و دوستانش باشد. روحی شفیعی با زبانی قصهگو و بدون تعصب و جانبداری، به مدد مجموعهای از عکسها، دستنوشتهها، بریدههای جراید و مستندات، ما را با خود در سفر به بخش سرنوشتسازی از تاریخ کشورمان همراه میکند. تصاویری که میشود در آنها رد ارزشها و ضدارزشهای جامعهی آن روز را مشاهده کرد.
او خاطرات چند نسل از زنان ایران را از اوایل دوران رضاشاه تا انقلاب ۵۷، هشت سال جنگ و در نهایت مهاجرتش از ایران بیان میکند.
چیزی که این کتاب را به اثری ویژه تبدیل میکند این است که شفیعی مورخ یا گزارشگر نیست. او قصهگویی است که سعی میکند با انصاف و صداقت انسانی جهاندیده تاریخ سیاسی و اجتماعی را که آغشته به یاس و امید بوده، بازگو کند. شاید بشود گفت این کتاب بیان زنانهای از تاریخ است.
۳
دربارهی کتاب «دروازههای تمدن بزرگ» از زبان نویسنده
این کتاب حاصل فکر و تجربه سالیان من است که آرام آرام به نوشتار درآمد. کتاب بخشی از تاریخ شفاهی ما ایرانیان پراکنده در پهنای جهان است.
نام کتاب را «دروازههای تمدن بزرگ» گذاشتم تا اشاره کنم به سفر تاریخی که از زمان رضاشاه آغاز میشود و تا آخرین شاه ایران ادامه دارد. سفری که با این تخیل یا تصور یا باور بود که ما داریم به سوی تمدن بزرگی که در گذشته داشتیم، میرویم. همانطور که شاه در مصاحبهای هم میگوید که در ده سال آینده ما به دروازههای تمدن میرسیم.
این کتاب را به زنان و مردانی تقدیم میکنم که دل درگرو ایرانی آباد و آزاد دارند. اگر از فروش آن به شما، درآمدی برای من بدست آمد، آن را نیز در راه آزادی زنان و دخترکانی تقدیم میکنم که موهای رقصان در باد آنها، لرزه بر اندام قدر قدرتان میافکند.
به نظر من تعریف زنان ایرانی از خودشان نسل به نسل تغییر میکند. تعریفی که زن ایرانی فعلی از خودش دارد شاید زیباترین تعریف باشد و این به دلیل شجاعت و آگاهی است که نسبت به خواستههایشان دارند.
۴
بخشی از کتاب
خوب میدانم شاید روزی مهمان همیشگی خاک این سرزمینی شوم که سالیان دراز مرا در خود پناه داده. امید دارم که چنین نشود و خاکسترم در آبهای روان دریاهای شمال، آرام و بیگفتوگو به راه خود ادامه دهد تا به خانهام در آن سرزمین گرمسیر و به آن هوای سوزان جنوب برسد و در آبهای گرم، در دل ماهیهای خلیج فارس مرواریدی بیافریند از جنس خاطرهها. در این ناآشنا سرزمین، پارههای تنم، خواهر و برادرم، در آغوش خاک سرد آن سامانی پایدار یافتهاند. اما آن سرزمینی که مرا با حکمی نانوشته از خود راند، باید بداند که خانهی ابدی من دل ماهی بازیگوشی است که در آبهای زمردیناش بالا و پایین میپرد.
بر آنم که سرگذشتم را از سرزمینی که در آن دور دست پس پشت نهادهام، برای همیشه با این نوشته برجای گذارم. برجای گذارم تا تاریخ بداند که من هستم و تارهای ابریشمین خاطرههایم تنیده در تاروپود زبان مادرم و مادر بزرگم و مادران پیش از آنها در کوچه پس کوچه های شهرهایی که در نقشهی جغرافیا نامشان با قدیمیترین مرکب نوشته شده برجای خواهند ماند.
یک کتاب یک پرونده - دروازههای «تمدن بزرگ»: