۵ درس موفقیت از نویسندهای با درآمد ۸ رقمی
آنچه میخوانید حرفهایی است که بِلا آندره در یکی از سخنرانیهایش در باب موفقیت زده است. بلا آندره نویسندهای است که راهاش را از نشر سنتی با هفت کتاب به جایی باز کرده که حالا خودش کتابهایش را چاپ میکند، میلیونها نسخه از کتابهایش فروخته است و درآمد سالیانهاش عددی هشت رقمی شده است. این نکات را یکی از شنوندگان بلا که ناشر است در سخنرانیاش در فستیوال بینالمللی داستان نقل کرده است.
۱. در مورد کاری که انجام میدهید حرف بزنید، بهخصوص در مورد موفقیتهایی که کسب کردهاید، مخاطب پیامتان را هم مشخص کنید.
وقتی بلا تصمیم گرفت خودش کتاباش را چاپ کند، با توجه به این که کتابهای قبلیاش را به شیوه سنتی چاپ کرده بود، طرفداران خیلی خیلی زیادی نداشت. اما او در طول هفت سال نویسندگی به شیوه سنتی چند صدتایی ایمیل از آدمها جمع کرده بود. او به هر کدام از این خوانندههایش نامهای نوشت و در این نامه اینطور گفت: «این همان کتابی است که قرار بود شما بخوانید، اما ناشر سنتیام آن را چاپ نکرد و حالا کتاب در اختیار شماست، میتوانید آن را بخوانید.» همین کتاب به صدر ۲۵ کتاب پرفروشی رسید که نویسندههایشان خودشان آنها را چاپ کرده بودند.
بلا متوجه شد که بهتر است اخبار موفقیتهایش را به گوش همه برساند. او حالا دیگر داشت ۱۰۰۰ نسخه در روز کتاب میفروخت. او توییتی را منتشر کرد و محتوای همین توییت را به سه پایگاه خبری در همین فضا با پیغام مستقیم فرستاد و گفت کتابی که خودش چاپ کرده در صدر ۲۵ کتاب پرفروش قرار گرفته است. واشنگتن پست یکی از همین پایگاههای خبری بود، همان موقع خبرنگاری سریع با او تماس گرفت، با این امید که بتواند مطلبی از او در باب نویسندههایی بگیرد که خودشان کتابشان را چاپ میکنند. این هم مقالهای است که در واشنگتن پست چاپ شد.
۲. یک استراتژی بلندمدت برای خودتان تعریف کنید و به آن عمل کنید.
بعد از این که بلا خودش کتاباش را چاپ کرد، تصمیم گرفت روی یک مجموعه دنبالهدار کار کند. او فهمید نویسندههایی که موفقاند نویسندههایی هستند که کتابهای دنبالهدار مینویسند و این نویسندهها از کتاب پنجمشان است که شروع به درخشیدن میکنند.
بلا تصمیم گرفت ۸ کتاب در مورد ۸ نفر از اعضای یک خانواده بنویسد: خانواده سالیوان. وقتی او اولین کتاب از این مجموعه را منتشر کرد، فروش کتاب اولاش هم دو برابرشد. وقتی دومین کتاب از این مجموعه را منتشر کرد، فروش کتاب اول از این سری هم افزایش پیدا کرد. همین اتفاق در مورد کتاب سوم هم افتاد. این استراتژی از آن چیزی هم که آندره فکر میکرد بهتر عمل کرد و بعد از این بود که سیل پیشنهادات از طرف ناشران و کارگزاران به طرفاش سرازیر شد.
۳. نقطهی درست بین چیزی را که میخواهید و آنچه را که بازار به شما امر میکند پیدا کنید.
بلا میتواند هر سه ماه یک بار با نوشتن ۲۵ صفحه در روز یک کتاب آماده کند. به این ترتیب، او میدانست که در عرض دو سال میتواند ۸ کتاب آماده کند.
او میگوید: «وقتی شما بتوانید محل تلاقی چیزی را که دوست دارید بنویسید با چیزی که در آن تبحر دارید و چیزی که خوانندهها دوست دارند پیدا کنید، دیگر از این بهتر نمیشود. بلا میگوید: «آیا میدانید کتابتان چه خوانندههایی را به خودش جذب میکند؟ آیا میدانید بهترین محل تلاقی این خواستهها کجاست؟»
۴. بیشتر آدمها کاری را که بهشان گفته میشود انجام نمیدهند، راه خودشان را میروند.
بلا با صدها (اگر نگوییم هزاران نویسنده) تا امروز حرف زده است، او میگوید: «بیشتر آدمها چیزی را که بهشان میگویید انجام نمیدهند و راه خودشان را میروند. این کارها زمان زیادی از آدم میگیرد، میتواند خیلی سخت باشد، بنابراین به آدمهایی احتیاج دارید که دور و برتان باشند و کمکتان کنند… اما چیزی که من الان دارم بهتان میگویم این است که اگر کارهایتان را انجام بدهید، تحقیق کنید و به آنچه در دنیای نشر اتفاق میافتد توجه کنید، میتوانید با همین کاری که میکنید موفق شوید.»
آیا راهی که خودتان انتخاب میکنید با آن موفقیتی که انتظارش را دارید متناسب هستند؟ برگردید عقب و درس سوم را دوباره بخوانید.
۵. هیچ کاری حرام نمیشود، همه این کارها به درد سفری که شروع کردهاید میخورد.
بلا حرفهایش را اینجوری شروع میکند که از دانشگاه استنفورد مدرکی در اقتصاد گرفته است و میخواسته ستاره موسیقی راک شود. میگوید: «در این مسیر، احساس نمیکنم کار بیخودی کردهام.»
چیزی که من این جا میبینم، تجربه خوشایند، کنجکاوی و به استقبال کشف کردن و ماجراجویی رفتن است و این همان مضمونی است که در داستان موفقیت خیلی از آدمها تکرار میشود. حتی اگر این تلاشها به جایی نرسد، شما به حجم تجربههایتان اضافه کردهاید. بلا تجربه ناموفقی هم دارد در مورد استخدام مترجم برای سری داستانهایی که نوشته است و مجبور شده ۴۰ هزار دلار بپردازد. مطمئنا دلاش میخواسته که میتوانسته از این اتفاق حذر کند، اما این خودش تجربه ارزشمندی است که در آینده به دردش خواهد خورد.
۵ درس موفقیت از نویسندهای با درآمد ۸ رقمی: