چهطور در عصر دیجیتال داستان تعریف کنیم
نشر الکترونیک
آنچه میخوانید ترجمه و بازنویسی مطلبی است که شریس هاوکینز، مدیر اجرایی سایت Beneath the Ink و از کارکنان سابق شبکه کابلی تایم وارنر نوشته است.
سوالی که ما در باب آینده نشر با آن روبهرو هستیم دیگر به سادگی قرار دادن کاغذ در مقابل پیکسل نیست. رسانههای دیجیتالی کاملا شیوههای «تماشا کردن» و «گوش دادن» ما را در زندگی تغییر دادهاند و فقط کمی دیگر زمان میبرد تا شیوههای «مطالعه کردن» همگی ما را هم تغییر بدهند.
از آن جایی که ویدیو (تلویزیون، سینما و ویدیوهایی که آدمها به صورت شخصی تولید میکنند) به خاطر نوآوریهای دیجیتالی کاملا متحول شده، مطالعه کردن هم در حال تحول بزرگی است.
تاثیر اولیه همه این پیشرفتهای تکنولوژیکی بر این بوده که بتوان روی ابزاری که پایه و اساس دیجیتالی دارند کتاب خواند. بیشترین هیجانات ناشی از نوآوریهای کامپیوتری در حوزه خواندن در دهه ۹۰ میلادی، به این خاطر بود که ابزاری تولید شود که تجربه خواندن روی صفحات کامپیوتری را شبیه تجربه زیباییشناسانهای کند که از تجربه خواندن کتاب کاغذی حاصل میشود. دهه اول سال ۲۰۰۰ شاهد پیشرفت سختافزارها بودیم؛ شاهد ظهور پلتفرمهایی برای کتابخوانهای الکترونیکی که قدرتمند بودند و انعطافپذیر. اگر به روند رشد این دستگاهها فکر کنید، میبینید که در طول سالها تا چه اندازه به قدرت دیجیتالی و قابلیت این دستگاهها چه به لحاظ گرافیکی و چه از نظر فضایی که به ذخیره کردن کتابها اختصاص داده میشود اضافه شده، اما تجربه خوانندهها هنگام خواندن در قیاس با کتاب کاغذی و سنتی فرق چندان اساسیای نکرده است.
معناش آن نیست که بگوییم دیجیتالی شدن کتابخوانی تجربه «غلط» یا «بدی» بوده یا تجربه چندان مطلوبی نبوده، نکته این است که ابزارهای دیجیتالی باید امکان دیگری را برای خلاقیت در حوزه کتاب فراهم کنند؛ درست مثل همان کاری که در رسانهای مثل ویدیو انجام دادهاند؛ یعنی این که راه دیگری را برای قصه گفتن پیش پایمان قرار دهند.
خوب، بد و زشت در فضای دیجیتالی
۱. خوب: افزایش تعداد ابزارهایی که ویژه کتاب خواندن به صورت الکترونیکی هستند و اپلیکیشنهایی که به خواندن اختصاص دارند برابر است با دسترسی بیشتر به تعداد بالقوه خوانندهها، توزیع سریعتر محتوای قابل خواندن و بیشتر شدن تعداد خوانندهها در مقایسه با قبل. خواندن کتاب به شیوه دیجیتالی راحت است و راحت بودن در دنیای امروز کلی ارزش دارد. در حال حاضر، شبکههای کابلی محتوایشان را دم دست دارند و بینندهها میتوانند برای نمایش هر فیلم و هر برنامه در لحظه پول بپردازند. نکته آخر این که محتوا تغییری نکرده، اما این که چهطور این محتوا به دست مصرفکننده برسد و استفاده شود، باید راحتتر شود.
دیجیتالی شدن محتوا و در دسترس بودن مواد مصرفی در رسانههای تصویری اتفاق هیجانانگیزی برای مصرفکنندهها بود. کیفیت استاندارد دیگر پاسخگوی مصرفکنندهها نبود. کیفیت HD دیگر اجتنابناپذیر بود. BluRayها حتی در فستفودها هم عرضه میشد. حالا دیگر عشاق ویدیو انتخابهای فراوانی دم دست داشتند.
دنیا هیچوقت شبیه قبل نمیشود.
۲. بد: مردم کمکم انتظار داشتند محتوایی که به آنها داده میشود ارزان باشد. عرضه و تقاضای بالا باعث شد انتظار از کیفیت بالا برود و کیفیت بالا نیروی انسانی بیشتری میطلبید که همه اینها با بودجه پایین میچرخید.
۳. زشت: در مورد فیلمها و محتوایی که از طریق شبکههای کابلی یا شبکههای ویدیویی پخش میشد، مصرفکنندهها دیگر به پیشفروش و انتشار پیش از موعد بعضی آثار توجهی نمیکردند و برای تماشای این آثار حاضر نبودند پول اضافی بپردازند. بازار هم شروع شد به اشباع شدن از محصولاتی که خود مصرفکنندهها تولید میکردند و در یوتیوب و شبکههای خدماتی دیگر به نمایش میگذاشتند. مردم شروع کردند به تماشای ویدیوها خارج از خانه، روی تبلتها و حتی گوشیهایشان. و خب نکتهای که اهمیت داشت این بود که همه در حال تماشا کردن بودند.
از همه اینها میشود درس گرفت. موضوع این است که بفهمیم نیاز مخاطب چیست. مخاطب کجای ماجرا ایستاده است. از نوآوری و خلق کردن راهحلهای جدید که مناسب با زندگی مصرفکنندهها باشد نترسید. همین جاست که فرصتهای جدید خودش را نشان میدهد.
کاری که ما باید بکنیم این است که به نیازهای مخاطبانمان در طول زندگیشان فکر کنیم، این که در هر مرحلهای از زندگی با چه نیازهایی روبهرو هستند، بنابراین آنها به هر مرحلهای که برسند ما آن جا حاضر هستیم تا به این نیازها به آسانی و با کیفیت بالا جواب بدهیم.
خواندن در قیاس با فیلم دیدن عمل بسیار سختتری است. خواندن هر کتابی ۲ تا ۶ برابر زمانی که برای تماشای یک فیلم استاندارد در تلویزیون و سینما وقت میگذاریم زمان میبرد. من اعتقادم این است، رفتاری که ما نسبت به مخاطب در هر دو مورد در پیش میگیریم باید شبیه باشد: تولید محتوای باکیفیت که بهراحتی بتوان به آن دسترسی داشت، تشخیص این که نیازهای مخاطب و عادتهایش در طول زندگی تغییر میکند، توان نوآوری برای خلق کردن فرمهای جدیدی که مخاطب را درگیر کند. این درسها همه جای دنیا جواب میدهد.
چهطور در عصر دیجیتال داستان تعریف کنیم: