آیا تعداد کتابها بیش از حد شده است؟
آنچه میخوانید ترجمه و بازنویسی این مطلب است.
در شصت و ششمین نمایشگاه فرانکفورت که همین ماه اکتبر برگزار شد نویسنده-ناشرها و کتابهایشان کانون اصلی طوفان کتابها بودند، بالاترین نقطه سونامی بازار نشر کتاب.
تعداد کتابهای چاپی تا سال ۲۰۱۳ به رقم ۲۸ میلیون در دنیای انگلیسی زبان رسید (این رقم را موسسه Bowker محاسبه کرده که از شابک کتابهای کشورهای آمریکا، بریتانیا و استرالیا به دست آمده است). این رقم بر اساس عناوینی بوده که برای انتشار احتیاج به شابک داشتهاند. در آمریکا ۳۹۰ هزار شابک را نویسندههایی گرفتهاند که خودشان کتابهایشان را چاپ کردهاند و تعداد ۳۰۰ هزار را ناشرانی که کتابهایشان را به شیوههای سنتی چاپ میکنند.
یک دهه قبل، دقیقا در سال ۲۰۰۳ گابریل زید، نویسنده کتابی به اسم «کثرت کتاب: نویسندگی و انتشار در عصر وفور» گفته بود که روند رشد مطالعه به صورت الگوریتمی در حال بالا رفتن است، به همین میزان روند نوشتن کتاب هم رو به افزایش است. زید در آن زمان نوشته بود، تعداد عناوینی که در جهان چاپ میشود چیزی حدود یک میلیون است و این در حالی بود که تعداد کمی یا تقریبا هیچکدام از این کتابها به صورت دیجیتالی منتشر نشده بودند.
در نشستی که بخشی از برنامههای ویژه برای نویسنده-ناشرهای جهان بود این سوال پرسیده شد که «آیا تعداد کتابها بیش از حد شده است؟» جواب این سوال ممکن است شما را متعجب کند.
مدیر بخش تبلیغاتی موسسه سوئدی Publit که شعارش آسانترین راه برای چاپ کتاب است میگوید، «نه، تعداد کتابها بیش از حد نشده… اما دم دراز این صنعت بیش از حد فربه شده و دیگر توان تکان خوردن ندارد. بنابراین، ما به ایدههای جدیدی نیاز داریم تا برای این دم دراز بازاریابی کنیم.»
جوانا پن، که خودش نویسنده موفقی است، کارآفرین است و بنیانگذار شرکت The Creative Penn نظرش را صریحتر بیان کرده: «شما به بچهای که نقاشی میکشد نمیگویید که دیگر نقاشی نکشد، چون یک عالم نقاشی دیگر در جهان موجود است.» او این انفجار خلاقیت را هم برای نویسندهها و هم برای خوانندهها اتفاق جالب و پرارزشی میداند. او میگوید: «دنیای نشر دیگر تحت سلطه سفیدپوستهای سن و سالدار نیست. خوب میشود دید که اتفاقهای هیجانانگیزی افتاده است و حالا با تنوعی روبهرو هستیم که پیش از این هرگز با آن مواجه نبودهایم. این روزها نویسندهها میتوانند فراتر از مرزهای سنتی به خوانندههایشان دسترسی پیدا کنند.»
به چه چیزی کتاب میگوییم؟
دیوید تیلور از موسسه انتشاراتی Ingram Lighting Source میگوید، در حال حاضر با توجه به تکنولوژی چاپ در لحظه کتابها، بازار کتاب موضوعمحور شده است و انقلابی به وجود آورده برای کسانی که خودشان کتابشان را چاپ میکنند. کتابهای تخصصی یا با موضوعهای نادر هم بودهاند که ممکن است هیچوقت به صورت کاغذی چاپ نشوند، اما خوانندههایی بودهاند که سراغشان رفتهاند. او از میان کتابهایی که در موسسهشان چاپ کردهاند به کتابی اشاره میکند که مربوط به روش پخت سوسیسهای فرانسوی در قرن هجدهم است.
یکی از مدیران اجرایی موسسه Bod (که کارش انتشار کتاب بر اساس درخواستهای فردی است) میگوید بر اساس تحقیقی که در این موسسه و میان ۱۸۰۰ نویسنده اروپایی برگزار شده به این نتیجه رسیدهاند که نویسندهها تمایل دارند در آینده ناشر آثارشان خودشان باشند. او میگوید، در حال حاضر ۲۵ هزار نویسنده مشتری همین سایت هستند که کتابها را بر اساس تقاضای خوانندهها چاپ میکند.
کشف شدن همچنان موضوع مهمی است
جوانا پن خیلی با اشتیاق از این حرف میزند که نویسنده-ناشرها بهراحتی میتوانند از طریق شبکههای اجتماعی، وبلاگها، بازاریابی اینترنتی و ایمیل به خوانندههایشان دسترسی داشته باشند. او میگوید: «در این صورت، حتی اگر آمازون یا اینگرام هم از بین بروند، من خودم میتوانم کتابهایم را بفروشم.»
موضوع این است که همه ما موافقایم که هر کتابی باید در همه فرمتها و پلتفرمها ظاهر شود، چه به صورت آنلاین و چه آفلاین و مهمترین قدم برای نویسنده-ناشرها این است که کتابشان را به فروشگاهها هم برسانند.
مدیر موسسه Off the Page Ideas هم میگوید: «هر چه بیشتر کتاب چاپ شود، چه به صورت آنلاین و چه آفلاین به فضای بیشتری برای فروش نیاز داریم، اعداد نیاز بیشتری به وجود میآورند. قیمتها افت میکنند و کیفیت ربط مستقیم به افت قیمت دارد و نمیدانم این ما را به کجا خواهد برد.»
کارشناس دیگری همه این دیدگاهها را جمع بسته و آن را درست خلاصه کرده است: «خیلی خوب است که این روزها همه میتوانند کتاب چاپ کنند و خیلی بد است که همه میتوانند این روزها کتاب چاپ کنند.»
موضوع این است که آیا ما میتوانیم در طول زندگیمان همه این ۲۸ میلیون کتاب را بخوانیم؟ شاید این مسئله واقعا خیلی مهم نباشد. یا به گفته گابریل زید: «آدمهای فرهنگی واقعا قادرند که مالک هزاران کتاب نخوانده باشند، بدون این که خویشتنداری و شوقشان را برای بیشتر داشتن کتاب از دست بدهند.»
آیا تعداد کتابها بیش از حد شده است؟: