بازگشت به آرشیو

از پاپیروس تا پیکسل

11 دسامبر 2014، ساعت 16:39

نشر الکترونیک

مجله اکونومیست به‌تازگی مطلبی منتشر کرده با عنوان «از پاپیروس تا پیکسل» در ۵ فصل و ۷۵ صفحه درباره آینده کتاب و این که عصر دگردیسی دیجیتالی در شیوه‌ای که کتاب‌ها نوشته، منتشر و چاپ می‌شوند تازه آغاز شده است.

این گزارش مبتکرانه که در نوع خودش بسیار جالب است به مسئله چاپ کتاب از اولین روزهایی می‌پردازد که بشر تصمیم می‌گیرد آنچه را که می‌خواند به صورت کتاب دربیاورد.

گزارش در سه فرمت تنظیم شده. هم می‌توان آن را به صورت شنیداری گوش کرد، هم آن را به شکل کتاب ورق زد و هم آن را به صورت پی‌دی‌اف مشاهده کرد.

شیوه ارائه چنین گزارشی از این نظر جالب است که شیوه مطالعه‌اش قابل تنظیم است: می‌توان آن را روی کامپیوتر یا لپ‌تاپ خواند، می‌توان فایل پی‌دی‌اف آن را روی تبلت یا کتاب‌خوان‌های الکترونیکی مطالعه کرد یا می‌توان فایل صوتی آن را روی تلفن‌های همراه هوشمند به‌راحتی گوش داد. این شیوه ارائه مطلب کاملا با شکل زندگی مدرن امروزی هم‌خوان است.

۱

فصل اول این گزارش از این جا شروع می‌شود که در سال ۴۴ قبل از میلاد، سیسرو، سخنور رومی، برای پسرش، مارکوس، کتابی نوشت با عنوان «در باب وظایف» و در این کتاب برای‌اش نوشت که چه‌طور می‌توان زندگی توام با اخلاقیات داشت، شجاعت را در زندگی در توازن نگه داشت و چه‌طور می‌توان تاثیر خوب از خود باقی گذاشت. سیسرو در این کتاب دیدگاه‌های فلاسفه یونانی مختلفی را مطرح کرده است که از کتاب‌هایشان که در کتاب‌خانه‌اش داشته استفاده کرده است که از بسیاری از آن‌ها دیگر اطلاعی در دست نیست. اما سیسرو باقی مانده است. کتاب «در باب وظایف» در طول امپراطوری روم دوام آورد و از سقوط این امپراطوری جان سالم به‌در برد. افکار فلاسفه‌ای از دوران رنسانس مثل اراسموس را شکل داد و سال‌ها بعد الهام‌بخش ولتر شد، چنان که گفت: «هیچ فردی تا امروز تا این حد خردمندانه سخن نگفته است.»

گزارش می‌گوید که سیسرو احتمالا کتاب را به برده آزاد شده‌اش دیکته کرده است که آن را روی طوماری از پاپیروس کپی کرده است و از روی آن طومار طومارهای دیگری کپی شده است. در طول قرن‌ها، این طومارها به کتاب‌هایی تغییر شکل داده‌اند که شیرازه داشتند و یک هزار سال بعد کاهن‌ها نسخه‌ای از آن را با دست کپی کردند که فقط چند صفحه در روز می‌توانستند کپی کنند و بالاخره در قرن پانزدهم نسخه‌ای از کتاب «در باب وظایف» با ماشین چاپ شد.

۲

در فصل دوم به این پرداخته می‌شود که به‌نظر می‌رسد اقبال به کتاب و کتاب‌خوانی در عصر حاضر رو به کاهش است و همین نگرانی‌های زیادی به وجود آورده. گفته می‌شود که با پیشرفت دنیای دیجیتال و به‌خصوص حضور کتاب‌فروشی عظیمی مثل آمازون، که مشابه‌اش را کسی ندیده است، این ترس بیشتر از همیشه اهمیت پیدا کرده است و به نظر می‌رسد این وسط بیشتر از همه کتاب‌فروشی‌ها آسیب دیده‌اند. در این گزارش در توضیح این مسئله آمده که اصولا کتاب‌ها در طول تاریخ جزءِ اشیاءِ گرانبها بوده‌اند و با تولید انبوه‌شان در قرن ۲۰ قیمت‌شان پایین آمد. اما در قرن ۲۱ ظهور تکنولوژی دیجیتال و بازارهای بین‌المللی کتاب‌ها را قابل‌دسترس‌تر از قبل کرد.

۳

در فصل سوم می‌خوانیم که در عصر حاضر نوعی از نویسنده‌ها وارد عرصه رقابت‌ شده‌اند که خواننده‌های جدیدی برای خودشان پیدا کرده‌اند. تا قبل از قرن ۱۹ شیوه معمول برای نویسنده‌ها این بود که کتاب‌شان را خودشان چاپ کنند که هم باری روی دوش نویسنده در مقام فروشنده می‌گذاشت و هم باری روی دوش خواننده. مثلا فرض کنید که نویسنده‌ای کتاب‌اش را در پاریس چاپ می‌کرد و برای خرید کتاب آدرس خانه‌اش را این‌طور به خریداران می‌داد: «خیابان مازارین، بالای کافه مون‌پلیه. به طبقه دوم که رسیدید، راه‌پله سمت راست را بیایید بالا و تا انتهای راهرو بیایید.»

اما با گذشت سال‌ها و تولید انبوه کتاب، حالا دیگر نشر کتاب به دست نویسنده‌ها دوباره پا گرفته است و اینترنت این امکان را در اختیار نویسنده‌ها قرار داده تا کتاب‌هایشان را خودشان بفروشند، بدون این که لازم باشد کسی برود دم در خانه‌شان یا کتاب‌شان را برای فروش در کتاب‌فروشی بگذارند. این کار موفقیت را در ابعادی نصیب این نویسنده‌ها کرده که تا پیش از این سابقه نداشته است.

۴

فصل چهارم بحث می‌کند که آیا تولید انبوه کتاب‌ها، خواننده و خریداری هم دارد یا نه. در این فصل نقل‌قولی آورده شده از یکی از محققان انسان‌شناسی در سال ۱۴۷۱ به اسم نیکولو پروتی که گفته: «حالا که همه آزادند هر چه دل‌شان می‌خواهد چاپ کنند، دیگر کسی برای آنچه بهترین است ارزشی قائل نیست و خیلی‌ها محض تفنن چیزی را چاپ می‌کنند که بهتر است فراموش شود.» حرف‌های پروتی در طول زمان بازتاب بیشتری پیدا کرد و کریستوفر مارتین که نویسنده‌ای آلمانی بود، در قرن هجدهم عنوان کرد: «اگر همه قرار است بنویسند، پس چه کسی قرار است بخواند؟»

اما وقتی در قرن نوزدهم شیوه جدیدی از چاپ فراهم شد که می‌شد تعداد زیادی از ورق‌های کتاب را هم‌زمان تولید و چاپ کرد، به تعداد جمعیت‌ها خواننده‌ها به دلیل چاپ روزنامه‌ها و مجلات اضافه شد، همین‌طور به تعداد خریدارها.

۵

در فصل آخر و پنجم این گزارش هم به شیوه‌های جدیدی اشاره شده که به شیوه‌های قدیمی کتاب‌خوانی چیزهای جدیدی اضافه کرده است. از جمله کتاب‌های شنیداری و گوش دادن به داستان از زبان دیگران که همیشه شیوه موردعلاقه بچه‌ها بوده است. این روزها شیوه‌های جدیدی هم برای کتاب خواندن از راه رسیده که مثل همان شیوه قدیمی کتاب خواندن از روی کاغذ کلمه‌ها را به مغز می‌رساند؛ شیوه‌هایی که آدم‌ها می‌توانند مثل راه رفتن روی تردمیل سرعت‌شان را موقع خواندن تنظیم کنند. بنابراین، اگر کتاب‌فروش‌ها به شیوه‌های قدیمی نمی‌توانند کتاب‌هایشان را بفروشند، می‌توانند با امکانات جدید پیش بروند و بر اساس آن‌ها کتاب‌هایشان را برای فروش عرضه کنند.

این گزارش برای بهتر فهمیده شدن از تعدادی نمودار و ویدیو استفاده کرده که دیدن هر کدام‌شان در فهم بهتر روندی که کتاب و کتاب‌خوانی در طول قرن‌ها طی کرده به خواننده بسیار کمک می‌کند. حتی اگر فرصت و حوصله خواندن کل مطلب را ندارید، پیشنهاد می‌کنیم حتما به لینک اصلی سری بزنید، دیدن اصل مطلب چندرسانه‌ای خالی از لطف نیست.

از پاپیروس تا پیکسل:

نظر شما ثبت شد و پس از بررسی مدیریت سایت منتشر خواهد شد.

  • ناش ناس

    مطمئنید که 75 صفحه س؟ 30 صفحه نیست؟
    8 نوامبر 2014، ساعت 2:44 پاسخ