مات پروانه
در دست انتشار

مات پروانه

درباره این کتاب

به زودی... حکایت «ماتِ پروانه» از زبان یک دانشجوی پزشکی روایت می‌شود که از مسألۀ مرگ آدمی دغدغه‌­ای وسواس‌­گونه­ دارد. او نسخۀ خطی کهنسالی را از عمویش هدیه می‌گیرد و در آن، رمز و راز آیینی را می‌­یابد که به «تسخیر موکل اسرار» راه می­‌برد – جادویی که به او اجازه می‌دهد گذارهایی از زندگی گذشتگان را تجربه کند. راوی که در پی سوال‌هایش در مورد معنای مرگ و زندگی، به معمای مرگ امیر معین‌الدین پروانه، وزیر نیرومند سلاجقهٔ روم و حامی نامدار مولانا جلال‌الدین رومی، علاقه‌مند شده، موکلِ اسرارِ پروانه را تسخیر می‌کند تا سر از کار او در بیاورد. از اینجا خط زمانی داستان دو شاخه می‌شود و وقایع زمان حال و گذشتۀ تسخیر شده، در دو لایۀ زمانی موازی به سوی پایان داستان حرکت می‌کنند.

در زمان حال، که به نثر گفتاری امروزی روایت شده، راوی با شهرزاد، زنی موشکاف و سرسخت، آشنا می‌شود. شهرزاد که نمی‌خواهد معمای مرگ پروانه را فقط از نگاه راوی ببیند، با تسخیر موکل اسرارِ بایبرس، سلطان مملوکان مصـر، از زاویه‌ای دیگر پا به گذشته می‌نهد و با راوی داستان قدم در مسیری می‌گذارد که ناگزیر به دوراهی عشق و مرگ می‌انجامد.

در زمان گذشته، در کاخ‌ها، خانقاه‌ها و خرابات‌های قونیه پرسه می‌زنیم و وقایع منتهی به مرگ معین‌الدین پروانه را از نزدیک می‌بینیم: تهدید مداوم و حملات مغولان به قونیه، نقش تصوف در سیاست زمان، ارتباط نزدیک مولانا و پروانه، سیاست‌بازی پروانه، ماجرای امیر بایبَرس بُندُق‌داری، هزیمت مغولان در نبرد آلبستان و در نهایت، گشایش معما و… ماتِ پروانه. روایت زمان گذشته، با نثر رسمی امروزی قلمی شده، امّا دیالوگ­‌ها سبک نثر قرن هفتم هجری را بازتاب می‌­دهند – عصـر پروانه و مولانا. دیالوگ­‌ها متناسب با سرشت، خاستگاه و جایگاه اجتماعی شخصیت‌های داستان بازسازی شده‌اند، جوری که شیوۀ گفتار بی‌بی ریحانه، رئیسهٔ خرابات قونیه، با سبک کلام گرجی‌خاتون که ملکۀ شهر است متفاوت ‌باشد. به طور خاص، دیالوگ­‌های مولانا و معین الدین پروانه‌ به مدد منابع فراوان تاریخی و ادبی موجود، با وسواس و متناسب با ذهن و زبان این دو شخصیت بازآفریده شده‌اند.

خواننده در می­‌یابد که «ماتِ پروانه» حکایت بازی شطرنجی است میان معین الدین پروانه و شیطان. دنبال کردن بازی برای فهم داستان لازم نیست. اما عناصر و شخصیت‌های اصلی داستان هر کدام نظیری در صفحه شطرنج دارند و در این بازی نشانه‌ها و توازی‌هایی با حکایت مات پروانه برای خواننده علاقه‌مند نهفته است. 

مات پروانه به قلم خوش‌فهمِ دلارام فقانی تصویرگری شده و شامل ۹ پلان مینیاتور در شروع فصل‌ها و ۲ پلان دیگر در آغاز و انتهای کتاب است. همچنین نقشه‌ای از خاورمیانه، که جهان‌بینی جغرافیایی پروانه را نشان می‌دهد و به فهم وقایع سیاسی – نظامی داستان کمک می‌کند، به کتاب ضمیمه شده است. این نقشه را مهدی قدکساز خسـروشاهی، از روی آنچه ابوعبدالله محمد ادریسی در قرن ششم هجری ترسیم کرده، بازسازی کرده است.   

***


توضیحات ناشر

رمان «مات پروانه» جایی است که تاریخ، جادو، فلسفه و معما در هم می‌آمیزند. از یک سو رمانی تاریخی است؛ مغول‌ها پشت دروازه قونیه هستند و معین‌الدین پروانه، وزیر سلاجقه روم باید چاره‌ای کند تا جلوی سقوط قونیه را بگیرد. از سوی دیگر، رمانی است فانتزی؛ یک دانشجوی پزشکی در زمان معاصر با مساله مرگ دست و پنجه نرم‌ می‌کند و این دغدغه او را برخلاف منطق و عقلانیتش به دنیایی جادویی می‌کشاند. و از زاویه‌ای دیگر، سیاست‌ورزی پروانه و شکاف بین موافقان و مخالفان او بیش از آنکه انتظار داشته باشیم به روزگار خودمان تنه می‌زند. آیا پروانه سمت درست تاریخ ایستاده بود؟

رمان یک اثر نوشتاری صرف نیست. اثر هنری چندلایه‌ای است که نه تنها زبان فارسی را بسته به ذات و نیاز متن، در سطح‌ها، فرم‌ها و زمان‌های مختلف بازسازی کرده، بلکه تصویرگری‌های مینیاتور و معماهای پنهان در جای جای کتاب، آن را مجموعه‌ای چندوجهی، قابل کشف و بی‌بدیل ساخته است.

خواننده در این داستان غوطه می‌خورد، آن را می‌کاود، با وقایع آن گاه به عرش و گاه به فرش می‌رسد و در پایان انگار داستانی تازه در او جان می‌گیرد، و شاید مهره‌های شطرنج را از نو می‌چیند.

آرش افراز

در آبان ۱۳۵۳ در شهر زیبای مادریم، گنبد کاووس به دنیا آمدم و در تهرانِ دودناکِ بوق‌ناکِ بامَرام، شهر پدریم،‌ بالیدم. از کودکی علاقۀ دوگانه‌ام به علوم تجربی و علوم انسانی مرا زیر فشار انتخاب گذاشت – انتخابی که همچنان آن را انکار می‌کنم. علوم تجربی را دوست داشتم چون دقیق و عینی (objective) بودند. علوم انسانی را دوست داشتم چون به تجربۀ انسانی مربوط بودند، که بنا به تعریف موضوعی ذهنی‌ست (subjective). از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران دکترای طب گرفتم امّا طبابت خرسندم نکرد، که اگرچه راجع به عینیت انسان بود، در آن از ذهنیت خبری نبود. در نهایت …


بیشتر بخوانید

نظر شما درباره کتاب:

نظر شما ثبت شد و پس از بررسی مدیریت سایت منتشر خواهد شد.