ناربه آساطوریان و شاگردش بارون
در دست انتشار

ناربه آساطوریان و شاگردش بارون

درباره این کتاب

داستان بلند «ناربه آساطوریان و شاگردش بارون» حکایت روزگاری است که فوران چاه شماره یک مسجدسلیمان، پای قومیت‌ها و گروه‌های مختلف ایرانی وغیرایرانی را به این شهر باز می‌کند. یکی از این گروه‌ها ارمنی هستند؛ پدر ناربه آساطوریان یکی از ارمنی‌هایی‌ست که به قصد استخدام در شرکت نفت به این شهرمی آید. فرزندش ناربه اما، تن به کارگری شرکت نمی‌دهد و کسب‌و‌کار کوچک کفاشی را بر کارگری شرکت نفت ترجیح می‌دهد. بارونی یا بارون، کودکی کولی و سرراهی است که از خانه‌ای که او را به فرزندی گرفته‌اند می‌گریزد و یک روز سر راه ناربه قرار می‌گیرد...

دو داستان اول این مجموعه با سوژه‌هایی مربوط به گذشته‌های دور مسجدسلیمان، روایت می‌شوند. داستان‌های دیگر کتاب، گستره‌ی وسیع‌تری دارند و به روایت تبعات جنگ (من وترکش‌هایم) بی‌اعتقادی به باورهای مذهبی (معصوم ششم) فقر و نیاز (من، مینا و فری سیاه – طناب - من، مریم و آقافیله) و سانسور و تبعات رویدادهای پس از سال ۱۴۰۱ می‌پردازند.


توضیحات ناشر

حکایت‌هایی از جنوب ایران، از مسجدسلیمان. داستان‌هایی اجتماعی-انتقادی. خوشحالیم که اولین همکاری خود را با نویسنده ارجمند قباد آذرآیین با مجموعه داستان «ناربه آساطوریان و شاگردش بارون» آغاز می‌کنیم. 

قباد آذرآیین

من، قباد آذرآیین، در دهم فروردین ۱۳۲۷ در مسجدسلیمان زاده شدم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر گذراندم. معلم شدم، در دانشگاه تهران، زبان و ادبیات فارسی خواندم. پایان تحصیلات من با انقلاب و دو سال بعد، جنگ ایران و عراق مقارن شد. از آموزش و پرورش اخراج شدم. به تهران مهاجرت کردم. اولین داستانم با نام «باران» وقتی ۱۷ ساله بودم در یک نشریه‌ی ادبی به نام «بازار» در رشت منتشر شد. تا امروز کتاب‌های زیر را منتشر کرده‌ام:

مجموعه داستان:

حضور/ چه سینما رفتنی داشتی یدو؟ / داستان من نوشته شد / از باران …


بیشتر بخوانید

نظر شما درباره کتاب:

نظر شما ثبت شد و پس از بررسی مدیریت سایت منتشر خواهد شد.