<link href='/static/css/share.css' type='text/css' rel='stylesheet' />

«رسالت پاورز آشتی دادن انسان با خویش و طبیعت است»

26 ژوئن 2022، ساعت 15:35

متن زیر پیاده‌شده‌ی پادکست معرفی ریچارد پاورز و رمان بخشندگی با صدای مصطفی مفیدی، مترجم آثار او به زبان فارسی است. نسخه‌ی صوتی را می‌توانید از طریق لینک بشنوید.

***

درباره‌ی آقای ریچارد پاورز،  گرایش ادبی و فکری و علمی او  صحبت می‌کنم و تا حدی که بضاعت من اجازه بدهد  و درکی که از روایت  شعرگویی او در زندگی دارم، برای خوانندگان حرف می‌زنم. 

آقای پاورز که نویسنده‌ی برجسته و با بصیرت آمریکایی است، تحصیل دانشگاهی‌اش را با فیزیک شروع کرد ولی این رشته را فقط نیم‌سال ادامه داد. بعد به ادبیات رو آورد. علتش را به نظر من روشن اگر بخواهیم بگوییم در یک جمله است؛ آقای پاورز شاعر است. بیش از دانشمند، هنرمند است هر چند که در علم ید طولایی دارد و بینش عمیقی دارد و در رشته‌های مختلف علوم از جمله زیست، شیمی، زیست‌شناسی ژنتیک، فیزیک، فیزیک هسته‌ای حتی، و اطلاعات، دانش اطلاعات، واقعا به عنوان یک نویسنده هیچ چیزی کم ندارد و به عنوان یک صاحب نظر علمی هر چند ایشان از خوان نعمت علم بسیار زیاد برخوردار شده ولی برای او علم چون  دستمایه‌ای بود برای تجلی تخیل شاعرانه‌اش. هنرمند است و هم نویسنده، با درک بالایی از شعر. و هم دانشمندی است که به قله‌های رفیع علم دست یافته. حداقل از لحاظ ادراک علمی در ارتباط با هنرش. من دو کتاب از این نویسنده را ترجمه کرده‌ام و منتشر شده و سومی را حالا در دست دارم به نام «گمگشتگی». در نثر شعرگونه‌ی این نویسنده، در عشق او به انسان، به طبیعت، روحی حساس و کنجکاو و بینشی عمیق الهام‌گونه دیدم. دلش برای پرندگان، برای ماهی‌ها، برای همه‌ی گیاهان و البته بالاتر از همه برای انسان می‌تپد. عاشق زندگی است و نمی‌تواند ببیند و بپذیرد که زندگی حتا از یک گل گرفته بشود یا یک خرگوش آزار ببیند. در قصه‌اش شعر زندگی می‌گوید،‌ شعر زندگی می‌سراید.  سخن از عشق می‌گوید .می‌خواهد ما را به عنوان خوانند‌گانش با طبیعت آشتی بدهد. او ستایشگر طبیعت است. پرستشگر زندگی و عاشق انسانیت و  انسان است. در کتاب‌هایش تلاش می‌کند انسان را به تعمق و مراقبت در خویش و شناخت خودش ترغیب کند. و در یک کلام او را یک گام از آن‌جا که هست فراتر برد. یک گام انسانیت را تمدن بشری را، که اگر وجود نویسندگان و هنرمندان نبود، در علم بد جور به بیراهه می‌رفت، به شناخت بهتری مجهز کند و گره از کار فروبسته جامعه‌ی مانده و اسیر در سودجویی و خود پرستی باز کند و به این مرغ باغ ملکوت یادآوری کند که مقامش در طبیعت بالاتر از این است که خودش را در این ظلمت و در این خاکدان اسیر مجاز کرده باشد.

***

در این رمان یعنی در رمان بخشندگی،  مسئله ژن شادی مطرح است و این که آیا امکان دارد که کسی استعدادهای سرشتی که در ژن نهفته، داشته باشد که بتواند در مقابل محنت‌ها و بلاها و مصیبت‌های زنگی دوام بیاورد. مسئله یک زن الجزایری است که در شرایطی قرار گرفته، در کشور خودش الجزایر تحت انواع تبعیض‌ها و فشارها و رنج‌ها بوده و در آنجا پدرش توسط افراط‌گرایان مذهبی و نژادی کشته می‌شود، مادرش از بین می‌رود، در اثر بلاها، و خودش می‌آید در آمریکا که درس بخواند و چنان شاد و سرزنده و سرشار است که همه توجه‌شان جلب می‌شود و حتی دانشمندان و پزشکان که ببینند آیا واقعا ژن شادی هست یا نه؟ 

ژن شادی او غوغا به پا می‌کند. او را مورد انواع آزمایش‌ها قرار می‌دهند، ژن‌هاش را استخراج می‌کنند.  سوداگرانی که پشت برنامه به ظاهر علمی کشف ژن‌های شادی هستند ژن‌ها را می‌فروشند. زنانی به امید دست یافتن به فرزندان شاد و سرشار،‌ ژن‌ها را می‌خرند. ثاسادیت امزور به مقام قدیسی می‌رسد پیرزنان از اون طلب کرامت می‌کنند. و سرمایه که در هر چیز یک کالا برای خرید و فروش و تحصیل سود می‌بیند با آوازه‌گری و تبلیغات سعی می‌کند بر ذهنیت جامعه اثر بگذارد. ولی وجود ژن شادی هیچ وقت به اثبات نمی‌رسد. یک شخصیت دانشمند که اسمش تامس کرتن است،‌ برنامه‌های علمی تشکیل می‌دهد و جلسات و غیره، اما خودش در یک محفل و گردهمایی نسبتا بزرگ اقرار می‌کند که نه چنین ژنی وجود ندارد. ولی ادعا می‌کند که مجموعه‌ای از ژن‌ها و استعدادهای روانی می‌تواند کمک کند که یک نفر واقعا شاد و سرزنده باشد.

 درباره‌ی این که این آیا علمی تخیلی است یا نه، عقیده شخص من این است که این کتاب از یک جنبه علمی ژرف و عمیقی برخوردار است. که آن جنبه علمی‌اش کامل متکی بر دلایل علمی اثبات شده است و از آن دلایل و بحث‌ها چنان نتیجه‌ای گرفته نمی‌شود که کسی در خیالش بپرورد چه اتفاقاتی ممکن است در آینده برای انسان بیفتد. این بحث را  باز می‌کند برای خواننده، یک چنین مسائلی هست و خودش ادعا نمی‌کند که واقعا موفق است.

 در کتاب بخشندگی موضوع آن ژن است که واقعیت‌های زیست‌شناسی، و زیست پزشکی آن را اثبات نمی‌کند در واقع. ولی هیچ تخیلی در میان نیست، متکی بر کاملا واقعیت‌هاست. امید و تصوری پیش آمد در جامعه که ممکن است چنین فایده‌ای هم داشته باشد. رمان به آن ژانری تعلق دارد که از دنیای علم وام می‌گیرد و آن را در قصه جایگزین می‌کند.

***

چیزی که در پایان به نظر می‌رسد بگویم درباره‌ی همین رمان یا رمان‌های دیگر آقای پاورز یا به طور کلی درباره قصه، قصه-رمان به طور جدی، این است که رسالت نویسنده، یعنی آقای پاورز که در همه رمان‌ها در درجه اول به مثابه نویسنده و هنرمند و در مرحله‌ی بعد نویسنده‌ای که دارای آگاهی‌های شگرفی از علم است و آن را دنبال می‌کند، آشتی دادن انسان با خویش و با طبیعت است، یاد دادن بخشیدن و اعطای موهبت بزرگ دیدن کاستی‌ها و ضعف‌های نوع بشربرای گذشتن از همه چیز و به قول هوگو «روشنی بخشیدن به آن‌ها که در تاریکی به سر می‌برند و در ظلمتی که راه گریزی از آن ندارند». علم البته در نشان دادن راه رستگاری انسان بدجوری به اصطلاح لنگ می‌زند، اگر بخواهد از هنر، تخیل، قصه و خلاصه از این جنبه‌های ذهن انسان مدد نگیرد. برای خود من که الان شاید دو دهه است که به ترجمه رمان‌ها روی‌آورده‌ام، قبلا کتاب‌های زیادی جدی، فلسفی، روانشناسی، علمی ترجمه کردم ولی دست آخر به این نتیجه رسیدم که آنچه که به انسان بیش از همه می‌تواند کمک کند قصه است، یعنی رمان است. 

او، ریچارد پاورز، به عنوان نویسنده انسان‌گرا و طبیعت‌گرای عاشق طبیعت و هر جلوه‌ی آن، معرفی می‌شود. باید بگوییم او بیش از هر چیز منادی آزادی و شادی قلمداد می‌شود. آزادی‌ای که به مدد علم برای غلبه بر کاستی‌ها و موانع طبیعی و اجتماعی به دست می‌آید. و بعد برای تکمیل کار آن را به هنر می‌سپارد.

برای دانلود یا خرید رمان بخشندگی به این صفحه مراجعه کنید.

«رسالت پاورز آشتی دادن انسان با خویش و طبیعت است»

نظر شما ثبت شد و پس از بررسی مدیریت سایت منتشر خواهد شد.