
برزخ
فضای رمان «برزخ»، بستر گفتوگوی ۱۳ شخصیت برزخی است. این رمان با شخصیت زهرا و چنین آغاز میشود: «زهرا چادر سیاهی به سر داشت. زیر چادر یک روسری سیاه به سرش بسته بود. یک مانتو و شلوار سیاه پوشیده بود، با جورابهای سیاه و ضخیم. کفشهایش هم سیاه بود. روی خود را طوری گرفته بود که تمام پیشانیاش پوشیده باشد. با دست راست دو لبه چادر را طوری روی صورتش تنظیم کرده بود که چانه و لبهایش پیدا نباشد. تنها مثلث بسیار کوچکی از چشمها و بینی او معلوم بود. در دست چپش یک کتاب دعا داشت، و در همین حال، با دشواری فراوان از دره بالا میرفت تا خود را به قله کوه برساند.»
ناشر:
باران
