هشت پلهای که باید طی کرد تا نویسنده شد
توصیه نوشتن
اگر نویسنده هستید، این احتمال قوی وجود دارد که برای کتابتان ناشری پیدا شود و آن را برایتان چاپ کند و برای نویسندهها هم خوب است که بدانند چه گزینههایی در اختیارشان است تا بتوانند بهترین را از بین آنها انتخاب کنند و کتابشان را چاپ کنند. اما سختترین فرآیند کار نوشتن چاپ کتاب نیست، بلکه خود مقوله نوشتن است.
در این مطلب و با کمک این هشت پله توضیح دادهایم که چهطور میشود نوشتن را شروع کرد و کتابی نوشت.
۱. موضوعی انتخاب کنید.
پیش از این که شروع به نوشتن کنید، حتما حرفهایی مهمی داشتهاید که میخواستید آن را با دیگران در میان بگذارید. اف. اسکات فیتزجرالد، نویسنده کتاب «گتسبی بزرگ»، جایی گفته است: «شما کتاب نمینویسید برای این که میخواهید چیزی را به دیگران بگویید. شما برای این کتاب مینویسید که چیزی برای گفتن به دیگران دارید.» پس درباره چه چیزی میخواهید بنویسید؟
شما باید موضوعی داشته باشید که بتوانید آن را اندازه یک کتاب بسط و گسترش بدهید. باید بدانید حرفهایی که میخواهید بزنید اندازه یک کتاب است یا یک وبلاگ یا اندازه یک خبرنامه.
۲. فرضیهای را برای خودتان در نظر بگیرید و آن را پیش ببرید.
شما به یک زاویه دید احتیاج دارید، به یک قلاب. هیچ ایده جدیدی دیگر وجود ندارد، اما میتوانید به شیوهای که ایدهتان را عرضه میکنید، چیزی اصیل و منحصر بهفرد به نمایش بگذارید. به این فکر کنید که ارنست همینگوی چهطور درباره گاوبازی به شیوه خودش نوشته است. همه کارها پیش از این انجام شده، اما نکته این جا است که شما این کارها را انجام ندادهاید. فرق ماجرا همین است.
۳. به خوانندههای کتابتان فکر کنید.
قانون طلایی نوشتن این است که مخاطبتان را بشناسید. وقتی دارید مینویسید، باید به آنها و نیازهایشان فکر کنید. مخاطب میداند که شما درک میکنید او از کجا آمده است. اگر این کار را بکنید و مخاطبانتان را جایی که هستند ملاقات کنید، میتوانید آنها را با خودتان به هر جایی که میخواهید ببرید و آنها هم دیگر برای همیشه به شما وفادار خواهند ماند.
۴. خلاصهای از کارتان فراهم کنید.
اغلب آماده کردن خلاصهای از کار موقع نوشتن کار حوصله سربری است. ممکن است فکر کنید این کار خلاقیتتان را محدود میکند یا شما را همان جایی که شروع کردهاید نگه میدارد. اما حقیقت این است که آماده کردن و نوشتن خلاصهای از کارتان باعث میشود فرآیند نوشتن سریعتر پیش رود و کار آرامتری در پیش داشته باشید.
۵. بخوانید، بخوانید، بخوانید.
اگر میخواهید نویسنده شوید، کتاب خواندن دیگر کار تجملاتی محسوب نمیشود. خواندن لازمه کار است. باید مفصل کتاب بخوانید و حواستان باشد که نویسنده برای درست درآوردن داستاناش چه کار کرده است و ببینید اگر خودتان بودید، چه کار میکردید. هیچ راه میانبری برای این کار وجود ندارد، باید برای کتاب خواندن وقت پیدا کنید و بخوانید.
۶. برای پایان کارتان وقتی تعیین کنید.
فکر کنید منتظر بهدنیا آمدن فرزندی هستید و قرار است سر تاریخی مشخص بچهای به اعضای خانوادهتان اضافه شود و درباره این تاریخ هیچ کاری از دستتان برنمیآید. با تاریخ آماده شدن کتابتان هم همینطور برخورد کنید و به آن وفادار باشید. تعیین تاریخ برای تمام شدن کتابتان رفتاری بسیار حرفهای است.
نویسنده بااستعدادی هم بود که فکر میکرد هیچ وقت نمیتواند به صفحههای پایانی کتاباش برسد. او چکی را به نام یکی از کاندیداهای سیاسی که ازش متنفر بود نوشت و تاریخی را برای وصول چک در آینده نوشت و از یکی از دوستاناش خواست اگر تا آن تاریخ کتاب را تمام نکرد، چک را برای آن کاندیدای سیاسی بفرستد. به این ترتیب، پیش از آن تاریخ او کتاباش را تمام کرد.
۷. برای ساعتهای نوشتنتان برنامهریزی کنید.
هر نویسندهای برنامههای زندگی خودش را دارد. بنابراین، این که بخواهید از برنامههای نویسندههای دیگر تبعیت کنید، چندان کمکی به حال شما نمیکند. میتوانید از این برنامهها الهام بگیرید، اما نکتهاش این است: برنامه منظمی برای خودتان پیدا کنید که برای شخص شما جواب بدهد و سعی کنید به این برنامه تا تمام شدن کتابتان وفادار بمانید.
همیشه وسوسه دررفتن از زیر کار وجود دارد، اما برای همین برنامه نوشتهاید که از زیر کار درنروید. به هر حال، درست است که سرتان به شغل رویاییتان گرم است، اما هر شغلی بههر حال شغل است.
۸. بنویسید، ویرایش نکنید.
حتما همیشه این جمله را شنیدهاید، اما باز هم باید تکرارش کرد. ویرایش کردن حین نوشتن باعث میشود تمام شدن کتابتان مدام عقب بیفتد. اگر نسبت به هر جملهای که مینویسید، در دم وسواس نشان دهید، این باعث میشود در روند جریان فکری و کاری شما اختلال ایجاد شود. اگر دارید زحمت میکشید کتابی بنویسید که موی لای درز خودش و جملههایش نرود، خب هدف غلطی را دنبال میکنید. بهجای این کار، یک استراتژی پیدا کنید که اول بنویسید و بعد ویرایش کنید.
چیزی که باعث میشود هر نویسندهای نویسنده شود فقط و فقط نوشتن است. پس بهتر است شروع کنید به نوشتن.
آنچه خواندید، بازنویسی و ترجمه این مطلب است.
هشت پلهای که باید طی کرد تا نویسنده شد:
haji Ahmad
Niceمیرعزیز
ممنون. راهنمای جمع و جوری بودویراستار نوگام
ممنون از شما که وقت گذاشتید و خوندید.