مهمترین کتابهایی که در ۱۴۰۰ خواندیم
کتابخوانی
A Tale for the Time Being
Ruth Ozeki
انتخاب: مصطفی رضیئی (مترجم و روزنامهنگار)
تابستان گذشته، پدرم با حالت تهوع شدید به بیمارستان منتقل شد و در چند ساعت اولیه، مبتلا به کووید۱۹ تشخیص داده شد. نزدیک به دوازده ساعت بعد، پدرم بعد از دو سال رنج کشیدن از سرطان، درگذشت. دور هستم، دور بودم. اینجا در ونکوور در غرب کانادا. نمیتوانم، اجازه ندارم به ایران برگردم. آخرین مرتبه، نزدیک به یک دهه پیش پدرم را دیده بودم، در مشهد، در خانه.
در نخستین لحظات، نمیتوانستم حرف بزنم. با حرکت صورت با دوستانم حرف میزدم. تلفن جواب نمیدادم. گیج کامنتهای شبکههای اجتماعی را میخواندم. نمیتوانستم جواب بدهم. نمیشد. کمی بعد، اپ کتابخانه محله را نگاه کردم، فکر کردم مغزم توان چه دارد؟ تصویری محو سراغم آمد از انسانی غمگین، در تماشای نوجوانی غمگینتر. یادم آمد و دوباره کتاب را خواندم. اولین مرتبه از متن خوانده بودم، این مرتبه با صدای نویسنده به قصه گوش کردم.
«قصهای از هماکنون» را روث اوذِکی نوشته است. نویسندهای آمریکاییکانادایی با اصالتی آسیاییتبار. ۲۰۱۳ میلادی، رمان نامزد جایزه بوکر شده بود در کنار دیگر جوایزی که برنده یا نامزد شد. رمان در دو مکان میگذارد، جزیره ونکوور، در غرب من، بهشتی از جنگل، دریا، خرس، نهنگ و دلفین. و در ژاپن، بیشتر در توکیوی شلوغ که مغز آدمها را به شیشههای الکل و تنهایی کشانده و همچنین در معبدی که در سونامی قرار است به زیر آب برود.
راوی رمان، زنی است مهاجر. به همراه همسرش به جزیره آمده است و مقیم شده. فرهنگ آسانگیر غرب کانادا مبهوتش ساخته و اینکه دنیا چقدر اینجا ساده و البته دور، کوچکتر از دنیای بزرگتر میشود. انگار زمان متوقف شده باشد.
او در ساحل جعبهای مییابد. حاوی چند یادگاری، ساعت، دفترچه خاطرات. مانند دیگر یادگارهای سونامی، از دل اقیانوس گذشته و با سونامی، از ژاپن به کانادا رسیده.
رمان در تقابل روایتهای او، نوجوان نویسنده دفترچه خاطرات، گذشته ژاپن، گذشته راویها، و روایتهای اکنون میگذرد لبریز از درک بودایی از ذن، زمان، هویت و انسان.
کتاب را که تمام کردم، میتوانستم حرف بزنم. جواب تلفن بدهم. البته سوگواری به همین سادگی نیست. ادامه پیدا میکند. بسط پیدا میکند. ادبیات ولی خوب کمک میکند که بتوانی تحمل کنی، تا بتوانی نفس بکشی.
***
دیباچهی نوین شاهنامه
بهرام بیضایی
انتخاب: امین اطمینان (نویسنده)
دیباچهای بر «دیباچهی نوین شاهنامه» اثرِ بهرام بیضایی
امسال خوشبختانه کمی عقبماندگیام را دربارهی خواندن آثار بهرام بیضایی که البته پُرشمار است و متنوع، در فراغتهام جبران کردم. و توانستم به درک بهتری از آنچه بیضایی انجام داد، برسم. درکی که من را به نتیجهای بهتر از این نمیتواند برساند که بیضایی را همپایهی بزرگان ادب و اندیشهی قرون گذشتهی ایران بدانم و بنامم. اگر بخواهم قدری داستانیاش بکنم بیضایی را میتوان با مجموعهی آثارش نوعی فردوسیِ قرن چهاردهمیِ خورشیدی اِطلاق کرد و دید.
در حین خواندن بخشی از کارهای پژوهشی، مصاحبهها، گفتگوها، روایتها، فیلمنامهها و نمایشنامههایش، هر چه جلوتر میرفتم مدام از خودم میپرسیدم چه چیزی بهتر و کاملتر از تکنیکها و مضمونها و اَکتهای نمایش ایرانی (نقالی، نمایشهای عروسکی، تعزیه و نمایشهای شادیآور با همهی وجوه و شاخههایشان، آنچه که او به دنبالش رفت، شناخت و ازش بهره و مایه گرفت) میتواند در فرم مدرن درام، اعم از رمان و داستان کوتاه و نمایشنامه و فیلمنامه، وضعیت بلبشو، تکرارشونده، تاریخی و شوم ایرانی را نشان دهد؟ چه چیزی بهتر و کاملتر و بومیتر از آنچه بهرام بیضایی دههها برش تاکید کرده و داشته؟ و بعد جواب میدادم هیچ. هیچی. این راهی است که او پیش پای ما، پیش پای همهی ما میگذارد. تا قدری خودمان را بهتر بشناسیم و دردهایمان را. و خودمان باشیم.
در واقع بیضایی برای همهی آنچه که دارد در عصر حاضر بر ما میرود، از دل تاریخِ دور یا نزدیک این سرزمین، توضیحی دارد و توصیفی. یا بهتر، بهرام بیضایی از گذشتهای تلخ میگوید که متاسفانه همچنان معاصرِ ماست. من به صورت ویژه کتاب «دیباچهی نوین شاهنامه» ایشان را پیشنهاد میکنم که دوستان بخوانند حتما. و میانهی خواندن تامل کنند، توقف کنند و دوباره ادامه بدهندش. کاری که من بارها به ناگزیر انجام دادم، چون خودش از زبان فردوسیِ قصهاش گفته است که «من آن مینویسم که خوابزدگان را چشم بینا شود بر خویشتنشان در آینه» و این خاصیت آینهگی یکی از چندین خاصیت خواندن آثار بهرام بیضایی است، از جمله «دیباچهی نوین شاهنامه» اش.
***
تاریخ زبان فارسی - جلد اول
پرویز ناتل خانلری
انتخاب: کتایون اسلامی (نویسنده)
به رسم پسندیدهی هر سالهی نشر نوگام کتابی را به دوستان عزیز کتابخوان معرفی میکنم که هم میتواند در دایرهی علایق عام قرار گیرد و هم علایق خاص. عام از آن جهت که مهمترین ابزار ارتباطی بشر زبان است و هر زبانی در قلمرو محدود جغرافیایی و قلمرو بی مرز ادبیات میتواند آسان تر به تبادل اندیشه و احساس و نزدیکی فکرهای هم جنس یاری رساند. اکنون مخاطب عامی که میخواهد از تاریخ زبان فارسی و ریشهی برخی اصطلاحها و گویشها و دورههای تحول و تکامل آن باخبر شود میتواند تنها جلد اول مجموعه کتاب "تاریخ زبان فارسی" دکتر پرویز ناتل خانلری را مطالعه کند. چرا که جلد دوم و سوم این مجموعه بسیار مفصل به ساختار فعل و سپس کلمات و به قول خودمانیتر دستور زبان میپردازد که ممکن است از حوصله و ضرورت احتیاج خوانندهی عام دور باشد. اما خواندن کامل این مجموعه را به خود -زیرا هنوز در حال خواندن این مجموعه هستم- و دوستانی که سر و کارشان با واژهها و دنیای نوشتن است پیشنهاد میکنم. بد نیست بدانید این مجموعه در ایران جز اولین کتابهایی ست که با دیدی تخصصی به بررسی زبان فارسی از آغاز تا قرن هفتم خورشیدی پرداخته است. همان طور که در مقدمهی کتاب میخوانیم که اهمیت مطالعهی تاریخ زبانهای ایرانی تا آن حد است که از روی آن قواعدی برای مطالعهی مراحل تحول زبان های دیگر نیز میتوان دریافت. پس زبان فارسی زبان ارزشمندی است. میگویم ارزشمند چرا که بنا به قولی" شعر" قلهی شکوفایی و چه بسا تجسم قدرت یک زبان است. (نقل به مضمون) و در زبان فارسی کم نیست شعرهایی که در جهان کمنظیر باشد. هرچند که تنها شعر نیست، زیرا در ادواری از تاریخ با این زبان به مفاهیم فلسفی و علمی نیز اندیشه و پرداخته شده است. اما اهمیت زبانی چنین کهنسال و ارزشمند در پیوند با اقوامی بس متنوع در زمانهی سرشار از نیرنگهای تبلیغاتی دوچندان میشود. زیرا ریشهی بسیاری از نفرتپراکنیها و عدم اعتماد به نفس در مورد زبان فارسی و دیگر زبانهایی که اقوام ایرانی به آن سخن میگویند کاملا سیاسی و منفعت طلبانه است و کمترین دید علمی و به دور از تعصب را به دنبال داشته است. به فارسی گفتن و نوشتن به معنای انکار و نفرت از دیگر زبانها نیست اما نفرت از زبان فارسی شاید چیزی در حد فراموش کردن ایرانی بودن باشد. با این همه چیستی زبان مادری و حق سخن گفتن و نوشتن به آن یا چگونه پرداختن به آن مساله ای است که باید به دور از تفکر استثماری و دگم در یک محیط علمی و آزاد صورت بگیرد که این مهم از تخصص من و موضوع و محدودهی این متن خارج است.
***
ژن خودخواه
ریچارد داوکینز
انتخاب: ناهید احمدپناه (نویسنده)
کتاب ژن خودخواه «The Selfish Gene» نوشتهٔ ریچارد داوکینز کتابی است که طی سال گذشته ورق به ورق خواندهام و نشانهگذاری کردهام. پیدیاف کتاب را قبلا خوانده بودم و در انتظار کتاب چاپی بودم تا به کیف بخوانم و بتوانم خطخطیاش کنم. کتابهای زیادی میتوان برای خواندن پیشنهاد کرد، من این کتاب نه چندان ساده را از این جهت معرفی میکنم که بعید میدانم دیگری معرفیاش بکند. جای این گونه کتابها و مباحث در ایران بسیار خالی است و خوشحالم بابت ترجمه و چاپ این کتاب و فرصتی که برای معرفی آن دست داده.
همه میدانند که برای دست یافتن به زندگی بهتر باید از تجربههای نیاکان درس گرفت، باید تاریخ خواند. اما این تاریخخوانی ما از چند قرن فراتر نمیرود. من باور دارم که تاریخ تکاملی انسان، این که از کجا به کجا رسیدهایم واجب و گام نخست خودشناسی است. گرچه سختتر و دیرباورتر است و بنا به غریزه راحتطلبی مانعی است برای سخت خواندن ولی در دنیای نابسامان امروز و مخصوصا در ایران گریزی نیست از فهمیدن. مثالی ساده بزنم؛ خواندن صفحاتی از «ژن خودخواه» مرا به سفری تاریخی به قدمت چند میلیون ساله میبرد و ریشهٔ کلمهٔ ناموس را نشانم میدهد تا من به جای قضاوت و کینهورزی، راهی بسازم به سوی روشنایی. وقتی ترفندهای مجموعه ژنی خود را میفهمی، آدمها را درون خود و همراه خود مییابی و به خود و دیگری به یک چشم مینگری. خواندن این کتاب راهی نشان میدهد که شاید هر کسی جرات گام نهادن در این جادهٔ پرچالش را نداشته باشد، ولی خواندن یک بار و حتی چند صفحه از کتاب الزامی و بسیار مهیج و خواندنی است. حتی میتوانی بخشهای سخت را تند تند ورق بزنی و فقط صفحاتی را که دوست داری بخوانی، با ترفندها و حقهبازیهای طبیعت سرگرم شوی، گاه با بیرحمیها و گاه با داستان سربههواییها و خیانتهای پرندگان، تا برای محافل دوستانه داستانهای سرگرمکنندهی علمی و جذاب خودی به رخ بکشی.
***
خنده و فراموشی
میلان کوندرا
انتخاب: شیوا شکوری (نویسنده)
کتابها یکییکی یا چندتایی از قفسهها بیرون میپرند.
بعضی جلد دارند و عنوان؛ داستان محو است! بعضی صحنهای را زنده میكنند؛ صحنهای تاریک با ریشهای گره گره به ژرفنای جانم؛ عنوان محو است! بعضی با نام نويسنده میدرخشند؛ سرافکنده برمیگردند. كدام را برگزينم كه بهترين باشد؟ ذهنم میدود، هم برای بیشترین تاثير، هم برای فرم و تکنیک!
میرسم به رمان «خنده و فراموشی» اثر ميلان كوندرا (۱۹۷۹)
هفت داستان كوتاه مستقل كه با موضوع و موقعیت همدیگر را دنبال میکنند. يك داستان بيست و دو صفحهای به نوزده بخش تقسيم شده است و از خاطرهنويسی، گزارش و داستان، مقاله ادبی سیاسی تا رویا و فانتزی و فلسفه به هم دوخته شدهاند. روزی كه اين كتاب را خواندم احساس كردم چيزی از من دزديده شده است! رفتم سراغ نسخه انگليسی. بعضی داستانها در برگردان فارسی نبودند! تازه بعد از بازخوانی بود كه در تهیشدگی هویت انسانی به خاطر سانسور، پوچگرایی و سكسگرايی به خاطر سركوب شديد و چگونه پاك شدن حافظه شخصی، تاريخی و ملی يك ملت (چکسلواکی تحت سلطه شوروی ۱۹۶۸) غوطه خوردم. اين رمان که با وجود جایزههای بسیارهنوز هم بعضی از منتقدان، به دلیل فرم عجيب غريبش رمان محسوبش نمیکنند، برایم ملموس بود. فضا را با استخوان و چشم و گوش در كشور خودم با زبانی ديگر و با نظامی ديگرتجربه كرده بودم. در دنيای خاطره، رويا و فراموشی، واقعيات خشن و پنهان و سركوب تاریخ و حافظه رفت و آمد كرده بودم و فرم كتاب مثل خود زندگی، ترکیبی از انسانهای آگاه و ناآگاه، چیزهای آشنا و ناآشنا و چیزهای فهمیدنی و غیرقابل درک بود.
***
بازگشت
هشام مطر
انتخاب: ویراستار نوگام
کتاب بازگشت یکی از سختترین کتابهایی بود که امسال خواندم. مدام تصاویر دیکتاتوری و جنایات قذافی در لیبی، پرتم میکرد به وضعیت چهل و اندی سالهی ایران. نمیتوانید بخوانیدش و دائم مقایسه نکنید و رنج نبرید. نثر هشام مطر خیلی جذاب بود، شاعرانه و با ضرباهنگ. اما به نظرم آمد در نیمه اول کتاب تمرکز روی اینطور متن بیشتر بوده و با اینکه نیمه دوم هم شستهرفته و منسجم است، این خصلت را از دست میدهد.
اشارات تاریخی که ما را میبرد به زمانی که ایتالیا لیبی کنونی را اشغال کرده بود و مبارزات مردم زیر پرچم عمر مختار، تصویر بزرگتری از «چرا»هایی میدهد که درباره بسیاری از کشورهای دیگری هم که تحت سلطه دیکتاتورها هستند صدق میکند. چندبار فیلم عمر مختار را در بچگی دیدهام!
هشام این رنج پرتناقض را، این انتظار بیپایان و خلاء پرنشدنی را طوری روایت میکند که نمیتوانی با او همدل و همراه نشوی. یک جایی از کتاب هم به سکوت ماندلا در مقابل استبداد قذافی اشاره میکند که خیلی دردناک است.
بازگشت داستان واقعی است. و برای یک ایرانی شاید بیشتر از خواننده غربی واقعی و زنده به نظر بیاید. کتاب آسانی نیست اما خواندنش به نظرم مخصوصا در این برهه برای ما ضروری است. این حجم خفقان و استبداد به پایان میرسد.
دیکتاتور میمیرد.
لینک مرتبط:
مهمترین کتابهایی که در ۱۴۰۰ خواندیم: