زردچوبه به رنگ مرگ
دریافت فایل
PDF Epub

زردچوبه به رنگ مرگ

خواندن بخشی از کتاب

درباره این کتاب

اگر بپذیریم که آثارهنری به هرشکل آن و به‌ویژه آثاری که با ادبیات و کلام زاده می شوند، گذشته ازتوانایی خلق اثر که مقوله‌ی دیگری است، با تجربه و وقایع ملموس گذشته و امروز وحتی فردا وهمچنین با شرایط موجود درجامعه صاحب اثرنزدیکی و ارتباط تنگاتنگ دارند، می‌توانم بگویم داستان‌های نوشته شده‌ی من نیز به هرکدام ازاین سه مقوله مربوط است. نخست این که خود مضامین آنها را درطول زندگی تجربه کرده‌ام، با مضامین وموضوعات جاری که مردم با آنها درگیرهستند، با نگاهی تازه تلفیق‌اش داده و نیاز شرایط موجود را نیز درنظرگرفته‌ام. لذا هر موضوع وداستانی در وجود و درون من ریشه دارد و می‌توانم بگویم در وجود ودرون مـــردم که مانند آن را تجربه کرده، دیده و زندگی کرده‌اند. والبته تآثیرات شق لازم وملزوم ارائه یک اثر هنری که همانا تخیل وخلاقیت است نیز در شکل وقالب و زبان نوشته‌ها اجتناب ناپذیراست. لذا من اولین مجموعه داستان‌ام را درسال ۱۳۵۷ که فضای مناسب جهت چاپ ایجاد شده بود، به ناشرسپردم که به دلایل گوناگون، ازعجله واشتیاق بیش اندازه خودم به چاپ اثر، تا بی بنـد و باری وشلوغی ومنفعت طلبی بازار و دلایل دیگرمتآسفانه چاپ آن مجموعه به نتیجه مطلوب نرسیده و در توزیع و مواجه شدن با انقلاب فرهنگی با شکست مواجه شد، ومن خسته سربه سنگ خورده ازپیگیری وادامه کاردرآن زمان، ۱۳۵۹، صرفنظرکردم. این مجموعه داستان را در اواخر دهه شصت آماده چاپ کردم و از آن زمان تا طول دهه هفتاد علیرغم صحبت با چنــد ناشرتـاکنون موفق به چاپ آن نشدم. داستان‌های مجموعه به معضلات جامعه روستایی، همچون بیکاری، خشکسالی ، مهاجرت ازروستا به شهر و از شهر به روستاها وکشورهای عربی، فقراقتصادی و فکری ومعضلات جنگ می پردازد که امیدوارم با چاپ آن زمینه لازم جهت چاپ دیگرآثارم در زمینه‌های داستان، رمان، گزارش وسفرنامه‌ها وتاریخچه‌ی تیاترجنوب، نمایشنامه‌هـــای صحنه‌یی وخیابانی ورادیویی وشعرهایم نیزفراهم آید.    


توضیحات ناشر

وقتی این کتاب را بدست می‌گیرید، برایتان نوشته‌‌های ساعد، چوبک و حتی آل احمد زنده می‌شود، نه به‌خاطر شباهت سبک و سیاق داستان‌ها، نه. داستان‌های کتاب زردچوبه به رنگ مرگ بوی رطب و خاک و ماهی دارند، هوای دم کرده و گرم جنوب ایران در آنها جاریست. نویسنده فرهنگ مردمان سختی دیده جنوب ایران را بسیار خوب توصیف کرده است. همینطور لحظات شوم و غم انگیز روزهای جنگ را که شاید کمتر از نگاه مردمان روستاها شنیده‌ایم به خوبی تصویر شده‌اند که البته خواندانشان می‌تواند برای لحظاتی آرامش ساکن خواننده دور از آن دیار را آشفته کند. اما بخوانید که چشیدن این غم و رنج در این روزگار رکود جان وفکر بی فایده نیست.

 

این کتاب در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۹۴ (۱۹ نوامبر ۲۰۱۵) منتشر شده است.

نظر شما درباره کتاب:

نظر شما ثبت شد و پس از بررسی مدیریت سایت منتشر خواهد شد.

  • علي مظفرعالي

    دوستان اهل ادب ، اجازه بديد اولين نفري باشم كه پيام مي گذارم ، اين يك حركت نوين جهت ياري وكمك مخاطب براي چاپ كتاب است ، داستان هايي كه ايمان ويقين دارم ازمطالعه آن ها پشيمان نخواهيد شد . شكي نيست كه اگرشما ياري نكنيد ، اين مجموعه به نتيجه نخواهد رسيد ، اثري كه حداقل يكي دوسال براي نوشتن آن تلاش شده است ، نويسنده مي خواهد تجربيات واحساس خودرا با مخاطب قسمت كند ، حال كه مي دانيم با كمك ما هم اثري را به چاپ نزديك كرده ايم وهم آن را به دست خواهيم آورد ، پس دراين همياري دريغ نكنيم... حداقل مبلغ پشت يك جلد كتاب را كمك كنيد...
    15 اوت 2015، ساعت 17:04 پاسخ
  • علی مظفرعالی

    درود دوستان ... راستش داشتم ناامیدمی شدم ، اما این یکی دوروز امیدوارشدم که تنها نیستم وهستند اهل ادبی که حتا بیشترازقیمت یک جلد کتاب یاری می رسانند، وحتا می دانم که بسیاری ازنویسندگان نیزشاید درتردید اند که آیا کمک به این مجموعه می تواند خروجی قابل قبولی ازنظرمحتوی وتکنیک ادبی داشته باشد. چه می توانم بگویم ، به نظرخودم داستان های محکم تروبهتری درمجموعه بود که می توانست گویای این موضئوع باشد، با این حال این نظرگردانندگان است که برای نمونه گوشه هایی از داستان " باغ سوخته جدم " را به نمایش گذاشته اند. زمان سپری می شود ، اما نه به اندازه چند سالی که این داستان ها نوشته شده وچندسالی برای چاپ خاک خورده است .
    26 اوت 2015، ساعت 6:03 پاسخ
  • علي غلامي

    درود، دوست ديگرم مي گفت ، كاش بانام مستعاراقدام به چاپ اين كتاب نكرده بودم ، مي گفت ديگرباتوجه به زمان باقي مانده اميدي به حمايت جمعي ندارم ، مي گفت اگرظرف اين مدت درخيابان هاكاسه گدايي دست گرفته بودم ، بيشترازمبلغ موردنيازاين كتاب كاسب شده بودم ومي گفت ومي گفت ، به اوگفتم چه مي شودكرد، شايدبه دليل فصل وشرايطوعدم شناخت ازشماومحصول باشد. گفتم من اين پست را درفيس بوك براي بسياري ازدوستانم ارسال كرده ام كه حتا قرارشده كمك كنند، اما تاكنون خبري نيست ... بااين حال تونااميد نباش ، بالاخره شايد لحظه آخراتفاق ديگري افتد. دنيا محل اتفاق هاي غيرمترقبه است ...
    5 سپتامبر 2015، ساعت 16:40 پاسخ
    • ویراستار نوگام

      آقای غلامی عزیز سلام کار فرهنگی در این روزگار نیاز به صبر و شکیبایی دارد. ما جمع شده‌ایم تا کتاب‌هایی را که فکر می‌کنیم ارزش خواندن دارند، منتشر کنیم برای تمامی ایرانیان. این کار هم زمان می‌طلبد و هم انرژی. کار ما کار نویی است و استفاده از دنیای مجازی. باید برای آدم‌ها توضیح داد این فقط چاپ یک کتاب نیست. انتشار ادبیاتی است که در جای جای کشورمان نهفته است و ما می‌خواهیم نشان دهیم که حتی با مشارکت اندک، وقتی هدفمان یکی است می توانیم کارهای بزرگ بکنیم. این کتاب، امانتی است از ادبیات جنوب. مطمئن باشید که سعی همه دوستان در نوگام این است که کتاب را منتشر کند و در اختیار عموم قرار دهد. نویسندگان این دوره و زمانه هم باید دریابند که معرفی و تبلیغ برای کتابشان کاری پرارج است. نویسندگان ما باید بیشتر حضور آنلاین داشته باشند و خودشان را به مخاطبان بشناسانند. امیدواریم که در ۱۰ روز باقی مانده این کتاب هزینه‌هایش را تامین کند. موید باشید.
      7 سپتامبر 2015، ساعت 10:45 پاسخ
  • اشکان

    هر چند که همیشه معتقد بودم و هستم که پرداختن به موضوع جنگ و مهاجرت بجای موضوع سازنگی و اندیشه ها و تجربه آن باعث در جا زدن اندیشه میشود اما با این حال بدور از قضاوت محتوی کتاب آرزو مندم بزودی این کتاب به جمع آثار هنری به چاپ رسیده بپیوندد
    18 سپتامبر 2015، ساعت 10:22 پاسخ
  • علی مظفرعالی

    دوست عزیز جناب اشکان . من نیز با نظرشما موافقم ، دراین کتاب ودرمضمون داستان ها به این مقوله نیزنگاه شده است . درست است که یکی دوداستان درمورد جنگ است ، اما نگاه نویسنده درتاییدورد آن نیست . دردیگر داستان ها نیزنگاه محدود به موضوع خاصی نیست. به جنگ ومهاجرت به عنوان یک موضوع اجتماعی نگاه شده است .
    20 سپتامبر 2015، ساعت 10:36 پاسخ
  • سیدرضا صافی

    ضمن درود به استاد بزرگوار، جناب آقای علی غلامی؛ با کمال تواضع به عرض میرسانم که مبلغی بسیار بسیار جزئی و ناچیز از بابت حمایت و تشویق عموم مردم به انجام چنین حمایتهائی پرداخت شد.امیدوارم که چنین قدمهای کوچکی به یک حرکت دنباله دار مردمی بیانجامد. چرا که برای استوار شدن هنر مردمی، بجز مردم حمایت کننده ای وجود نخواهد داشت.به امید موفقیت شما هنرمند بزرگ و خستگی ناپذیر.
    16 اکتبر 2015، ساعت 17:48 پاسخ
  • علی مظفرعالی

    درود وسپاس هنرمند فرهیخته جناب رضا صافی عزیز ... خیلی لطف وبزرگواری فرمودید. بی شک انجام امورفرهنگی وهنری بویژه چاپ کتاب، درچنین شرایطی بدون یاری وحمایت فرهیختگانی همچون جنابعالی که نفس امرواثرات خروجی آن را به خوبی درک می نمایند، امکان پذیرنخواهد بود.
    27 اکتبر 2015، ساعت 10:00 پاسخ
  • [email protected]

    من این کتاب را از منبع دیگری به غیر از شما دانلود کردم و بسیار پسندیدم
    7 مارس 2016، ساعت 17:47 پاسخ
    • ویراستار نوگام

      می‌شه لطفا بگید از کجا دانلود کردید؟ ممنون که کتاب‌های ما رو می‌خونید.
      7 مارس 2016، ساعت 17:53 پاسخ

علی مظفرعالی (علی غلامی)

اهل هنر، ادبيات وشعرهستم. متولد جنوب وروستازاده‌ام، اجدادم ازكردهای راننده شده به سمت جنوب بوده‌اند كه دراواخرسلطنت قاجار در اطراف دشتی ودشتستان مسكن گزيده‌اند وتشكيل آبادی وروستاداده وبا ديگرمردم آن سامان درآميخته، وصلت نموده وبه كشاورزی ودامداری پرداخته‌اند. نوشته‌ها وآثارديگری درزمينه داستان كوتاه، بلند، رمان، شعر و نمايشنامه دارم كه اميدوارم بتوانم آنها را به مرور به چاپ برسانم.


بیشتر بخوانید