شب قدارههای بلند
درباره این کتاب
وحید قربانینژاد: باید بنویسم این رمان چطور زاده شده اما راستش درست خاطرم نیست. شاید مثل شخصیت اصلی داستان چیزهایی که باید به یاد بیاورم را فراموش کردهام و چیزهایی که باید فراموش کنم هر روز مثل سایه دنبالم هستند. اما چیزی که در خاطرم مانده این است که بعد از چاپ اولین کتابم که داستان کوتاه بود، قصد داشتم اولین داستان بلندم را آغاز کنم اما دستم به نوشتن نمیرفت. تکهپارههایی مینوشتم که به هیچ داستانی بند نبود و میشد در قالب هر روایتی جای بگیرد.
اما یادم است یکشب مشغول تماشای سریال معروفی بودم. داستان پتانسیل بالایی برای جذابیت داشت اما هرچه جلوتر میرفت با خودم فکر میکردم میتوانست جور دیگری باشد. شاید بعد که از آنکه از نویسنده فیلمنامه ناامید شدم بود که خودم قلم را برداشتم و مشغول شدم به نوشتن.
اما خود کتاب به جز شاکله اصلی که زاده تخیل است، در واقع تکههایی از من است که از زبان آدمهای مختلف نقل میشود. نویسندهها اکثرا در داستانهایشان شخصیتی را میگنجانند که بیانگر حرفها و منویات نگارنده است. کسی که از جانب نویسنده حرف میزند و دغدغههایش را عنوان میکند. اما در رمان «شبِ قدارههای بلند» ذرهای از من در تمام شخصیتهای داستان مستتر است. در آدمی که از فراموش کردن و فراموش شدن در هراس است، در کسی که شبهای خالیاش را با دود و الکل پشت سر میگذارد و حتی در دیوانهای که سر کوچه ول میچرخد و به سمت مردم سنگ پرتاب میکند.
***
نحوهی دانلود یا خرید کتاب:
این کتاب برای خوانندگان داخل ایران رایگان است و میتوانید با کلیک روی عبارت PDF بالای صفحه آن را دانلود کنید.
برای خرید کتاب از خارج از ایران، مقصد را انتخاب کنید و مبلغ را پرداخت نمایید.
پس از پرداخت، برای گرفتن آدرس پستی با ایمیل شما تماس میگیریم بنابراین در موقع پرداخت ایمیل معتبر وارد کنید. لطفا دقت داشته باشید که شما نیاز به حساب کاربری در سایت پیپل ندارید و میتوانید گزینه پرداخت با کارت بانکی را انتخاب کنید. پیپل به صورت خودکار ارزهای دیگر را به پوند تبدیل میکند، لطفا از قیمتهای زیر استفاده کنید:
هزینه پست در قیمتهای بالا لحاظ شده است. برای دوستان ساکن مناطق دیگر هزینه پستی اضافه خواهد شد.
اکثر کتابهای نوگام با استفاده از سرویس «چاپ بر اساس تقاضا» چاپ میشوند.
***
توضیحات ناشر
داستان این رمان در سال ۱۳۵۰ روی میدهد و روایت مردی است که چند سالی است از شهر کوچک خود به تهران کوچ کرده و معلم است و از عارضه پرش حافظه کوتاهمدت رنج میبرد. او در میان برف و کولاک سهمگین، سفری اودیسهوار را برای پیدا کردن نامزد گمشدهاش پیش میگیرد. داستان با گرهها و تعلیقهای بهجا، خواننده را مجذوب خود میکند تا یکنفس وقایع را بشکافد، دانهدانه کلیدها را پیدا کند و در قفلها بچرخاند. خواننده در تکتک لحظات گویا در کنار اسماعیل گام برمیدارد و با او نفس میکشد یا نفس در سینه حبس میکند. ضرباهنگ مناسب و پایانبندی قوی این اثر را در ژانر خودش به اثری قابلتوجه بدل کرده است.
داستانهای معمایی، جنایی و جاسوسی از محبوبترین ژانرهای داستانی در دنیا هستند. اما در ایران با وجود تلاشهای نویسندگان در چندسال اخیر و ظهور نمونههای خوب، این ژانر همچنان مهجور مانده است. نوگام علاقهمند است که ناشر آثار متفاوت در ژانرهای مختلف باشد و خوشحال است که میتواند این کتاب پرکشش را به خوانندگان علاقهمند به ژانر معمایی تقدیم کند.
این کتاب مانند باقی کتابهای نوگام برای خوانندگان داخل ایران نسخه الکترونیک رایگان دارد. شما همیشه میتوانید در انتشار کتابهای بیشتر ما را یاری کنید. کافی است روی دکمه «حمایت میکنم» بالای صفحه سمت چپ کلیک کنید و مبلغ دلخواهی را برای کتاب یا نشر اهدا کنید تا نسخه الکترونیک کتابهای بیشتری به رایگان برای خوانندگان فارسیزبان منتشر شود. اگر داخل ایران هستید، با معرفی نشر نوگام به دوستان و آشنایان از نشر نوگام حمایت کنید.
این کتاب در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ (۱۶ سپتامبر ۲۰۲۰) منتشر شد.
کتاب صوتی
وحید قربانی نژاد
به قول صادق هدایت: «این توضیحات همیشه مرا به یاد بازار چارپایان میاندازد که یابوی پیری را در معرض فروش میگذارند و برای جلب مشتری به صدای بلند جزئیاتی از سن و خصایل و عیوبش نقل میکنند» اما چه میشود کرد گاهی نیاز میشود آدم از خودش حرف بزند. این کادر خالی باید پر بشود، هرچقدر هم سخت باشد.
وحید قربانی نژاد، متولد تیرماه سال ۱۳۶۴. کودکی و نوجوانیام در خانهای گذشت که سرگرمی به جز ناخنک زدن به کتابهای کتابخانه پدرم نداشتم. تنهاییام با خواندن و رنجهایم را با نوشتن به دوش کشیدم. از سال ۱۳۸۰ وبلاگنویسی را …
بیشتر بخوانید
نظر شما درباره کتاب:
نظر شما ثبت شد و پس از بررسی مدیریت سایت منتشر خواهد شد.
-
1 اوت 2024، ساعت 21:57
-
14 اکتبر 2024، ساعت 17:14
معصومه خواجوی
داستان کتاب برای سال ۵۰ هست ،اون سال هنوز ترمینال در تهران نبود،گاراژهاوظیفه حمل مسافرراداشتنمحمد
سلام.دم آقای قربانی نژاد گرم.واقعا لذت بردم وبارها گوش کردم کتاب صوتی شب قداره های بلند رو.سیر نمیشه ادم.ماشاالله به این قلم.