چند نکته درباره یولسیز از زبان ناشر
یادداشت
«اعمال انسان بهترین مفسر افکار اوست.»
جان لاک
حدود دوماه از انتشار جلد اول یولسیز با ترجمه اکرم پدرامنیا میگذرد. در این مدت دوستداران کتاب از اقصا نقاط دنیا کتاب را تهیه کردهاند. نسخه الکترونیک کتاب نیز تا پایان سال ۲۰۱۹ برای دوستان داخل ایران رایگان منتشر خواهد شد و کوتاه پس از آن، جلد دوم را تقدیم شما میکنیم. در این بین، منتظر بازخورد خوانندگان کتاب هستیم.
اما در این دوماه، گاه نظرها و خبرهایی درمورد انتشار این کتاب به چشممان خورد که در نهایت تصمیم گرفتم به عنوان ناشر توضیحاتی بدهم که اگر سوءتفاهمی ایجاد شده، برطرف کنم و همینطور اگر اطلاعات نادرستی درباره این ترجمه جایی منتشر شده، اصلاح بشود.
چون نظرها و یادداشتها جنبههای مختلف را در بر میگرفت، من هم سعی کردم نکتههایم را دستهبندی کنم:
سابقه- هر مترجم به شرط آنکه کارش غیرقانونی نباشد (مثلا کپیرایت را زیر پا نگذارد)، میتواند دست به ترجمه هر کتابی بزند. صد مترجم دیگر هم میتوانند همان کتاب را - با شرط مذکور - به یک زبان مقصد ترجمه کنند. این بدین معنی نیست که کسی مترجم برجستهی پیشکسوتی را ارج نمینهد. اما تا وقتی مترجمی اثرش را منتشر نکرده، نه میتوان با اثر دیگری مقایسهاش کرد و نه زبانم لال ایرادی به آن گرفت یا کیفیت آن را سنجید. سالهاست علاقهمندان به آثار جویس در انتظار ترجمه یولسیز هستند. ترجمهی منوچهر بدیعی (جز یک فصل) هیچگاه منتشر نشد. من به عنوان خواننده نمیتوانم نه دفاعی از ترجمه ایشان بکنم و نه جسارتی به آن. متن در دسترس نیست. این تصمیم مترجم است. حق اوست و تصمیمش محترم است. اما دنیای ادبیات پویاست و قرار نیست کار به خاطر تصمیم یکی از بزرگان ترجمه فارسی، متوقف شود. دیگران، از کوچک و بزرگ میتوانند وارد گود بشوند. مطمئنا نقاط قوت و کاستیهای اثر از سوی خوانندگان حرفهای، مترجمان، محققان، جویسشناسان (و احتمالا مچبگیران)، بارها و بارها یادآوری خواهد شد. یا اثر در نهایت خوب و قابل قبول است و ماندگار میشود. یا ضعیف است و مهجور میماند.
در روسیه، سالهای سال است که تنها ترجمهی موجود از یولسیز، ترجمه سرگئی خاروژی و ویکتور خینکیس است. سرگئی خاروژی به درخواست دوست مترجمش در پروژه ترجمه یولسیز با او همکاری کرد و پس از مرگ خینکیس کار را ادامه داد و نهایتا با فرازونشیبهای بسیار کتاب منتشر شد. سرگئی خاروژی نه مترجم بود و نه جویسشناس. او فیزیکدان بود و فیلسوف. خودش میگوید که پس از مرگ خینکیس خود را غرق جویس کرد اما کار به این آسانیها نبود. جامعه مترجمان روسی او را بیکفایت خواندند و اولین ناشر کتاب که ژورنال «فورین لیترچر» بود آن را به صورت پاورقی منتشر کرد که آن هم خودش داستانی دارد. بالاخره کتاب پس از بازنگریهای بسیار در سال ۱۹۹۳ با تیراژ پنجاههزار منتشر شد و چاپ بعدی هم صدهزار نسخه بود!
در بسیاری از زبانها بیش از یک ترجمه از این کتاب منتشر شده. وجود ترجمههای اولیه باعث شده که مترجمهای دیگر بتوانند به این نتیجه برسند که کارهای قبلی حق را ادا نکرده یا آنچنان که باید به متن وفادار نبوده یا کاستیها و نارساییهایی داشته. اگر این ترجمههای اولیه موجود نبود، مقایسه «بهترین» و «بدترین» و «کاملترین» بیمعنی مینمود. امیدواریم به روزی که دیگر سانسور نباشد. به روزی که ترجمه منوچهر بدیعی هم بدون سانسور روی میز کتابفروشیها باشد و بتوانیم آن را در کنار نمونههای دیگر بررسی کنیم.
چندجلدی- ترجمه اکرم پدرامنیا قرار است در شش جلد منتشر شود و هنوز کامل نیست. جایی دیدم که چندجلدی بودن و قطعهقطعه منتشر کردن کتاب را «خیانت» به جویس خواندهاند. توجه دارید که پیش از آنکه کتاب کامل یولسیز در ۱۹۲۲ در پاریس منتشر شود، با رضایت جویس به صورت پاورقی در مجلهی دِ لیتل ریویو در امریکا منتشر میشد؟ پس از انتشار فصل ۱۳ که خودارضایی شخصیت اصلی را به تفصیل در آن میخوانیم، ناشران مجله به جرم ارسال مطالب موهن از طریق پست - مجلهها را برای مشترکان پست میکردند- محکوم شدند و این کتاب دوازده سال در امریکا ممنوع شد.
جلد اول نسخه نشر نوگام ۵۷۰ صفحه است. چون این کتاب تنها ترجمه نیست و هر فصلش صدها حاشیهنویسی و ارجاع و تفسیر دارد. ترکیبی از کار ترجمه و پژوهش است. همه جا سعی کردهایم توضیح کامل بدهیم که کتاب چنین پروژهای است و تنها ترجمه نیست. مترجم تصمیم گرفته کار را اینطور منتشر کند. طبعا چنین پروژهای نمیتواند در یک جلد منتشر شود چون اساسا انتشار کتاب سههزار صفحهای برای ما ممکن نیست. ولی فراموش نباید کرد که ترجمه ناقص به معنای سانسورشده با ترجمه ناقص به معنای اینکه در چند جلد منتشر میشود، تفاوتش از زمین تا آسمان است.
اینجا اشارهای هم بکنم به تلاشهای چند مترجم دیگر که چند فصل از یولسیز را داوطلبانه ترجمه کردهاند و روی وبسایت یا وبلاگشان گذاشتهاند. موضع ما این است که چه خوب! ماه گذشته با یکی از همین دوستان در توییتر گپ زدم و ایشان گفت که دارد فصل دیگری را رایگان روی وبسایتش میگذارد و طوری آن را مطرح کرد که انگار حقی از نشر ما دارد ضایع میشود. پاسخ نشر ما این بود که چه خوب! چون امکان مقایسه خواهد بود. چون شاید ده سال دیگر دو سه مترجم دیگر جمع شوند و با استفاده از همهی ترجمههای موجود، بهترین و کاملترین ترجمه را به فارسی ارائه دهند. شاید آن موقع حاصل کار مقبول بیفتد و دیگر کار و تلاش دیگران «مساله»ی کسی نباشد! البته وقتی انتشار اصل کتاب یولسیز آنقدر حاشیه و جنجال داشته، طبیعتا ترجمههایش به هرزبانی که باشد، پر حاشیه و جنجال خواهند بود. و چه خوب! بگذارید اگر بحث و گفتوگو میکنیم، درباره ادبیات باشد.
مورد عجیبِ حمایت- یک سوتفاهم خیلی بزرگ در نظرها وجود داشت که وظیفهی من است به عنوان ناشر آن را رفع کنم. بنیاد ادبیات ایرلند به «بهترین ترجمه تمام دورانها» جایزه نمیدهد. بنیاد ادبیات ایرلند وظیفه کشف و جستوجوی بهترین ترجمههای دنیا را ندارد. دستور کارش این نیست که بررس بفرستد این طرف و آن طرف ترجمهها را مقایسه کنند و رتبه بدهند. یک بنیاد فرهنگی است با وظیفه ترویج ادبیات ایرلند. شما یک کتاب ترجمه کردهاید از یک نویسنده ایرلندی به هر زبانی. میفرستید برای آنها. درخواست حمایت میکنید. اگر ترجمه در خور حمایت باشد و شرایط همکاری داشته باشید، آنها کار را میپذیرند.
دقت در جزئیات خیلی مهم است. ترجمه یولسیز با ترجمه اکرم پدرامنیا، منتشر شده در نوگام، «اولین کتاب ترجمه به زبان فارسی» است که موفق شده چنین حمایتی از بنیاد ادبیات ایرلند بگیرد. این مورد گویا سوتفاهم ایجاد کرده که این ترجمه به عنوان اولین ترجمه یولسیز معرفی شده. خیر، این کتاب اولین ترجمه فارسیزبان است که این بنیاد انتخاب کرده. به این معنا که پیش از این از ترجمه اثر دیگری به زبان فارسی حمایت نکرده است! نه مترجم و نه ناشر به خودشان جایزهای ندادهاند. جستوجو کردهاند، فرمهای طولانی پر کردهاند، نمونه ترجمه و پانوشت فرستادهاند. به پرسشهای متعدد بررسهای بنیاد پاسخهای مفصل دادهاند و در پایان، این بنیاد ترجمه را در خور حمایت دانسته. به همین سادگی. این امکان برای هر مترجمی فراهم است و حمایت بنیاد هم از نظر مادی بسیار اندک اما از نظر اعتبار قابلتوجه است.
سانسور- میدانید، شعار دادن خیلی آسانتر از عمل است. مخصوصا اگر شعار را زمانی بدهید که از هر گزندی دور باشید. اما وقتی پای کار و عمل به میان میآید دیگر آسان نیست. برای دوستانی که علاقهمندند بدانند، کار انتشار بدون سانسور خارج از ایران آنقدرها ساده نیست. حرف زدن دربارهاش چرا. کار نشر فارسی دور از مرزهای اصلی مخاطب، کار سختی است. اما وقتی نویسنده یا مترجمی از بخش عمدهای از حقوق خود میگذرد تا کتابی را رایگان در اختیار خوانندهاش قرار بدهد، کار بزرگی کرده. اگر مثلا روزی دوازده ساعت کار کرده و معادل روزی دوساعت هم دریافت نکرده اما رسالتی برای خودش داشته، باید قدرش را دانست. این به معنای نقد نکردن کیفیت کار او نیست. مبارزه با سانسور، با ناحق، با ظلم، انحصاری نیست. در این میان اگر کسی امکانات بیشتری برای این مبارزه دارد - بهطور مثال داخل کشور نیست - و پیامدهای کمخطرتری را باید به جان بخرد، از ارزش کاری که میکند کم نمیشود. آدمها آزادند که راه خودشان را انتخاب کنند. اگر کسی با شعار ما را فریب بدهد نباید ساکت بنشینیم. اگر فرد منفعلی خارج از گود خواست دیگران را فدای مبارزهی خودش بکند، نباید ساکت بنشینیم. اما سرکوب کسی که تصمیم گرفته به سهم خودش کاری انجام بدهد و راه مبارزهای برای خودش تعریف کرده، بیانصافی است. هرچند، افرادی که مصمم به کار مثبتی هستند، ساده از پا نخواهند نشست. اینکه آدمها اعتبار کارشان را طلب کنند جرم نیست. درست مانند وقتی که جزییات مشاغل و مناصب قبلی، جایزهها و رتبههای خوب خودمان را در رزومهمان مینویسیم. اینکه از اعتبار کارهایمان بگذریم، نامش فروتنی نیست.
حرف آخر- نقد کنید لطفا. همیشه. چه خوب که هستید و هشیارید و پیگیر اتفاقات ادبی روز. اما سرکوب نکنید. برچسب نزنید. ترول فضای مجازی نباشید. من به عنوان ناشر، پیگیر منتقد هشیار و توانا هستم. در این صنعت شکننده، ما باید در کنار هم کار کنیم و تا جایی که میتوانیم حرفهای عمل کنیم. با احترام، موشکافی. بدون تعصب، بدون اطلاعات ناقص و آدرس غلط دادن. فشارهای دیگر به اندازه کافی استخوانهای این صنعت را میفشارد. اگر کسی یک گوشه را میگیرد و سعی میکند کاری کند، بدون زخم زبان ضعف کارش را بگوییم، پرسشهایمان را ازش بپرسیم. من که خارج از ایران ناشرم، در مقابل ناشران داخل نایستادم. داعیهدار چیزی هم نیستم. ادعای «بهترین» و «کاملترین» ندارم هرگز. آرمانی دارم و برای رسیدن به آن میکوشم. کارم بیعیب و نقص نیست. میآموزم، تلاش میکنم و بار دیگر کار بهتر ارائه میدهم.
با احترام
آزاده پارساپور
مدیر نشر نوگام
تیرماه ۱۳۹۸
مطالب مرتبط:
یولسیز (اولیس) جیمز جویس؛ بدون سانسور و رایگان برای فارسیزبانان
چند نکته درباره یولسیز از زبان ناشر:
امیر
درود بر شما و سپاس از تلاش شما برای اشاعه فرهنگ میان ایرانیان و کار بزرگی که در نشر نوگام انجام میدهید.پرسش من این است که جلد دوم کتاب یولسیز کی به چاپ میرسد؟با سپاسامیر سیناعباس
با درود فراوان. به چه صورت میتونم نسخه الکترونیکی این کتابو دانلود کنم ؟؟!نوگام
https://nogaam.com/book/2390/Bardiafrt
کتاب ارزشمندی است