بازگشت به آرشیو

آشکار و نهان یولسیز: داستان یک ترجمه (۱)

8 فوریه 2020، ساعت 13:50

آشکار و نهان یولسیز: داستان یک ترجمه

 

۱۷ مارس ۲۰۱۹ بود. همین‌که هواپیمایم در فرودگاه زوریخ نشست و به وای‌فای آن‌جا وصل شدم، فریتز سن، رئیس بنیاد جیمز جویس، به واتسپم پیام داد که «ظاهراً هواپیمایت رسید.» با چرخ‌دستی حامل چمدان‌هایم که بیرون آمدم پشت درهای خودکار منتظرم بود، پیرمردی ۹۱ ساله با قامت بلند، اما خمیده، و موهای سفید و پریشان روی شانه و کاپشن کرم‌رنگ بهاری. لبخند محوی روی لب‌هایش بود و کیفی سیاه در دستش. سرش را به نشانه‌ی خوشحالی به بالا و پایین تکان می‌داد. حال و احوال کردیم. قیافه‌ی آرام‌اش که خیلی کم هیجان‌زده می‌شود، غرق هیجان بود. با هم از آسانسور پایین رفتیم و بلیط قطار به مقصد ایستگاه اصلی شهر را خریدیم. بعد باید از دو ردیف پله برقی پایین می‌رفتیم. بارم سنگین بود و معلوم بود که هر چهار چرخ آن روی یک پله نمی‌ماند. فریتز پیشنهاد داد که او از جلو برود و جلوی چرخ‌دستی بایستد و من عقب. هنوز حرفش را تمام نکرده بود که چرخ‌دستی را از جلو کشید روی پله‌برقی. وحشت‌زده دسته‌ی چرخ را محکم نگه داشتم. هر لحظه می‌رفت که چرخ‌دستیِ سنگین از دستم در برود و پیرمرد را با خود به پایین پرتاب کند. لرزش خفیفی در زانوهایم حس می‌کردم. اما او قرص ایستاده بود و من تمام توانم را از جانِ خسته‌ی شب‌سفرکرده‌ و نخوابیده روی دسته گذاشتم و آن را به سمت خود کشیدم. به ردیف دوم پله‌های برقی رسیدیم. این‌بار با کمی آمادگی بیشتر چرخ را به سمت پله‌ها هل دادم و محکم‌تر نگه داشتم. پایین پله‌ها از سر رهایی نفس عمیقی کشیدم و چمدان بزرگتر را از چرخ‌دستی بیرون آوردم. فریتز فوری چمدان کوچکتر را برداشت و به راه افتاد. 

برای رسیدن به ایستگاه اصلی شهر و مرکز زوریخ سوار قطار شدیم. در راه درباره‌ی آخرین بار دیدارمان (تابستان ۲۰۱۸) در دابلن حرف زدیم. هر دو در دانشگاه یو سی دی سخنرانی کرده بودیم و فریتز بخش معرفی من را به حضار عهده‌دار شده بود. سپس درباره‌ی دیدارمان در سمپوزیوم سالانه‌ی جویس در بلژیک حرف زدیم. ناخودآگاه و مثل همیشه گفت‌وگو به جویس و یولسیز کشیده شد. پرسید، «می‌دانی وجه تمایز ما با انگلیسی‌زبان‌ها در برخورد با این رمان چیست؟» بی‌درنگ گفت، «اولاً یولسیز ضیافت زبان‌هاست. و بعد این‌که انگلیسی‌زبان‌ها کم‌تر به زبان این اثر توجه دارند تا ما غیرانگلیسی‌ها. زبان یکی از اصول اساسی این اثر است. اگر توجه نکنیم یک اصل مهم نادیده گرفته می‌شود.»گفتم، «راستش نگاه موشکافانه به زبانِ دقیق یولسیز سبب شد که بیش از پیش به توانایی‌ها و عظمت زبان فارسی پی ببرم.» دوست داشت برایش مثال بزنم. گفتم، فصل چهارده وادارم کرد که هفت یا هشت سبک نگارش را در متون کهن فارسی بیابم و مراحل تکامل این زبان را از آغاز تا امروز کشف کنم.» با لذت گوش می‌داد و دوست داشت با جزئیات بیشتری توضیح بدهم ولی دیگر به ایستگاه اصلی رسیده بودیم و باید پیاده می‌شدیم. 

 

ستون «آشکار و نهان یولسیز: داستان یک ترجمه»، یادداشت‌هایی است به قلم اکرم پدرام‌نیا پیرامون سفر پرفرازونشیب ترجمه یولسیز، رمان مشهور جیمز جویس، به فارسی که در وبلاگ نوگام منتشر می‌شوند. 

خریدکتاب یولسیز

آشکار و نهان یولسیز: داستان یک ترجمه (۱):

نظر شما ثبت شد و پس از بررسی مدیریت سایت منتشر خواهد شد.